صراط منیر

چند کلمه در شرح محتوای وب‌سایت...

حكايت

درویش یکدست

درویشی در کوهساری دور از مردم زندگی می‌کرد و در آن خلوت به ذکر خدا و نیایش مشغول بود. در آن کوهستان، درختان سیب و گلابی و انار بسیار بود و درویش فقط میوه می‌خورد. روزی با خدا عهد کرد که هرگز از درخت میوه نچیند و فقط از میوه‌هایی بخورد که باد از درخت بر زمین می‌ریزد. درویش مدتی به پیمان خود وفادار بود، تا اینکه امر الهی، امتحان سختی برای او پیش ‌آورد. تا پنج روز، هیچ میوه‌ای از درخت نیفتاد. درویش بسیار گرسنه و ناتوان شد، و بالاخره گرسنگی بر او غالب شد. عهد و پیمان خود را شکست و از درخت گلابی چید و خورد. خداوند به سزای این پیمان شکنی او را به بلای سختی گرفتار کرد.

قصه از این قرار بود که روزی حدود بیست نفر دزد به کوهستان نزدیک درویش آمده بودند و اموال دزدی را میان خود تقسیم می‌کردند. یکی از جاسوسان حکومت آنها را دید و به داروغه خبر داد. ناگهان ماموران دولتی رسیدند و دزدان را دستگیر کردند و درویش را هم جزو دزدان پنداشتند و او را دستگیر کردند. بلافاصله، دادگاه تشکیل شد و طبق حکم دادگاه یک دست و یک پای دزدان را قطع کردند. وقتی نوبت به درویش رسید ابتدا دست او را قطع کردند و همینکه خواستند پایش را ببرند، یکی از ماموران بلند مرتبه از راه رسید و درویش را شناخت و بر سر مامور اجرای حکم فریاد زد و گفت: ای سگ صفت! این مرد از درویشان حق است چرا دستش را بریدی؟





مهدي شناسي

 

حضرت مهدی در آیات قرآن


در قرآن، آیات بسیارى وجود دارد كه به شهادت روایات مستند و معتبر، درباره حضرت مهدى(علیه السلام) و قیام جهانى او نازل گردیده است.

در كتاب شریف «المحجّة فى ما نزل فى القائم الحجّة(علیه السلام)» كه توسط محدث بزرگوار، مرحوم سید هاشم بحرانى و با بهره گیرى از دهها جلد كتب تفسیر و حدیث، تألیف گردیده، مجموعاً (132) آیه از آیات كریمه قرآن ذكر شده كه در ذیل هر كدام یك یا چند روایت در تبیین كیفیت ارتباط آیه با آن حضرت(علیه السلام)، نقل شده است.

در اینجا به ذكر چند روایت در این مورد، بسنده مى كنیم:

1 ـ امام صادق (علیه السلام) در باره قول خداى عزّوجلّ: «هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدّین كلّه و لو كره المشركون»(1) فرمود:

«به خدا سوگند! هنوز تأویل این آیه نازل نشده است و تا زمان قیام قائم (علیه السلام) نیز نازل نخواهد شد. پس زمانى كه قائم (علیه السلام)به پا خیزد، هیچ كافر و مشركى نمى ماند مگر آنكه خروج او را ناخوشایند مى شمارد.»(2)

2 ـ امام باقر (علیه السلام) در باره آیه شریفه «و قل جاء الحق و زهق الباطل إن الباطل كان زهوقاً» (3) فرمود:

«زمانى كه قائم(علیه السلام) قیام نماید، دولت باطل از بین خواهد رفت.»(4)

3 ـ امام صادق (علیه السلام) در بیان معناى آیه كریمه «و لقد كتبنا فى الزبور من بعدالذكر أن الأرض یرثها عبادى الصّالحون»(5) فرمود:

«تمام كتب آسمانى، ذكر خداست، و بندگان شایسته خدا كه وارثان زمین هستند، حضرت قائم(علیه السلام) و یاران او مى باشند.» (6)

4 ـ امام باقر (علیه السلام) در باره قول خداى عزّوجلّ: «الذین إن مكّنّاهم فى الأرض اقاموا الصلوة و آتوا الزكاة...»(7) فرمود:

«این آیه درحق آل محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) است در حق حضرت مهدى(علیه السلام)و یاران او كه خداوند شرق و غرب زمین را تحت سلطه آنان قرار مى دهد و به وسیله آنان دین را پیروز گردانده و بدعتها و باطلها را مى میراند.»(8)

5 ـ امام سجاد(علیه السلام) زمانى كه این آیه شریفه را قرائت نمود: «وَعَد اللّه الّذین آمنوا منكم و عملوا الصالحات لیستخلفنَّهم فى الأرض كما استخلف الذین من قبلهم و لیمكّننّ لهم دینهم الّذى ارتضى لهم و لیبدِّلنّهم من بعد خوفهم أمناً یعبدوننى و لایشركون بى شیئاً» (9) فرمود:

«به خدا سوگند! آنان شیعیان ما اهلبیت هستند، خداوند ـ آن خلافت در زمین و اقتدار بخشیدن به دین را ـ به وسیله آنان و به دست مردى از ما، كه مهدى این امت است، تحقق خواهد داد و هم اوست كه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)در باره اش فرمود: اگر از عمر دنیا جز یك روز باقى نمانده باشد، خداوند همان روز را آنچنان طولانى خواهد كرد كه مردى از خاندان من كه همنام من است فرا برسد و زمین را آنچنان كه از ظلم و جور پر شده باشد، از عدل و داد آكنده سازد.»(10)

6 ـ امام صادق (علیه السلام) فرمود: «آیه «أمّن یجیب المظطرّ اذا دعاه و یكشف السّوء و یجعلكم خلفاء الأرض»(11) درباره قائم از آل محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) نازل شده است. به خدا سوگند، او همان مضطرّ درمانده اى است كه چون در مقام ابراهیم دو ركعت نماز گزارد و فرج خویش از خدا بخواهد، خداوند دعایش را اجابت كند و بدیها را برطرف سازد و او را در زمین خلیفه قرار دهد.»(12)

پی نوشت:

ـ سوره توبه، آیه 33 اوست خدایى كه پیامبرش را با هدایت و دین حق فرو فرستاد تا آن را بر همه ادیان پیروز گرداند اگرچه ناخوشایند كافران باشد.

2ـ كمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق ، ج 2 ،ص 670.

3 ـ سوره اسراء، آیه 81 ، بگو حق آمد و باطل از بین رفت، همانا باطل نابود شدنى است.

4 ـ الروضة ، ص 287.

5ـ سوره انبیاء ، آیه 105،به راستى بعد از ذكر، در زبور نوشتیم كه بندگان صالح من وارثان زمین خواهند بود.

6ـ تفسیر على بن ابراهیم، ج 2، ص 77.

-7سوره حج، آیه 41، كسانى كه اگر آنان را در زمین قدرت بخشیم نماز به پا مى دارند و زكات مى دهند.

8ـ تأویل الآیات الظاهرة ، كتاب خطى.

9 ـ سوره نور، آیه 55 ،خدا به مؤمنان و شایستگان شما وعده داده كه آنان را در زمین همچون پیشینیان خلافت بخشد و دین مورد رضایت خود را براى آنان تمكین و اقتدار دهد و ترس آنان را به امنیّت تبدیل كند تا مرا بپرستند و شرك نورزند.

10 ـ تفسیر عیاشى، ج 3، ص 136.

11 ـ سوره نمل، آیه 62 ، جز خدا كیست كه دعاى درمانده واقعى را اجابت كند و بلاء را رفع نماید و شما را خلفاى زمین قرار دهد؟

12 ـ تفسیر قمى ـ ج 2 ص 129.

به نقل از تبيان





دعا براي فرج آقا(عج)

یکی از وظایف مهم شیعیان دعا کردن برای فرج مولای انس و جان حضرت صاحب الزمان است که خود فرمودند: و اکثر الدعاء بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم. [1]

و برای تعجیل فرج زیاد دعا کنید که آن فرج شماست. برکات دعا برای فرج به خود ما بر می گردد. مرحوم آیه الله موسوی اصفهانی دو جلد کتاب به امر مطاع امام زمان علیه السلام نوشت به نام مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم. تمام مطالب این کتاب ارزنده درباره این موضوع است که دعا کردن برای فرج آن بزرگوار چه فوایدی را نصیب دعا کننده می گرداند.

در روایتی، حضرت امام حسن عسکری علیه السلام یکی از فواید مهم دعا را نجات از هلاکت در زمان غیبت بیان می فرماید. روایت مهم ذیل را با دقت تمام بخوانید: احمد بن اسحاق گوید: به حضور حضرت عسکری علیه السلام رسیدم و بنا داشتم از آن حضرت درباره امام بعد از او سوال کنم. حضرت به قدرت امامت از باطنم آگاه شدند و فرمودند:

یا احمد بن اسحق ان الله تبارک و تعالی لم یخل الارض منذ خلق آدم علیه السلام و لا یخلیها الی ان تقوم الساعه من حجه لله علی خلقه به یدفع البلاء عن اهل الارض و به ینزل الغیث و به یخرج برکات الارض. قال فقلت له یابن رسول الله فمن الامام و الخیفه بعدک. فنهض علیه السلام مسرعا فدخل البیت ثم خرج و علی عاتقه غلام کان وجهه القمر لیله البدر من ابناء ثلاث سنین فقال یا احمد بن اسحق لو لا کرامتک علی الله عز و جل و علی حججه ما عرضت علیک ابنی هذا انه سمی رسول الله صلی الله علیه و آله و کنیه و الذی یملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما یا احمد بن اسحق مثله فی هذه الامه مثل الخضر علیه السلام و مثله مثل ذا القرنین. و الله لیغیبن غیبه لا ینجوا من الهلکه فیها الا من ثبت الله
عز و جل علی القول بامامته و وفقه فیها للدعاء بتعجیل فرجه. فقال احمد بن اسحق یا مولای فهل من علامه یطمئن الیها قلبی. فنطق الغلام بلسان عربی فصیح فقال انا بقیه الله فی ارضه و المنتقم من اعدائه و لا تطلب اثرا بعد عین یا احمد بن اسحق. [2]

حضرت امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: ای احمد ابن اسحاق بدرستی که خداوند خالی نگذاشت زمین را از حجت از زمان حضرت آدم، و نخواهد گذاشت تا اینکه قیامت به پا شود. به سبب آن حجت بلا را از زمین دفع می کند، و به خاطر او باران را نازل می کند، و به وجود او زمین برکاتش را بیرون می دهد. احمد بن اسحاق می گوید: گفتم ای پسر رسول خدا، امام و خلیفه بعد از تو کیست؟ پس امام بسرعت برخاست و داخل [اندرون] خانه شد، سپس بیرون آمد در حالی که روی دوشش پسری سه ساله بود که صورتش مانند ماه شب چهارده می درخشید. حضرت امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: ای احمد ابن اسحاق، اگر تو نزد خدا و حجتهای خدا عزیز و گرامی نبودی، هیچ گاه این فرزندم را به تو نشان نمی دادم.

بدرستی که او هم اسم رسول خدا صلی الله علیه و آله و هم کنیه اوست، و اوست کسی که زمین را پر از عدل و داد می کند پس از آن که پر از ظلم و جور شده باشد. ای احمد بن
اسحاق، مثل او در این امت مثل خضر علیه السلام و مثل او مثل ذو القرنین است. به خداوند سوگند او دارای غیبتی است طولانی که نجات پیدا نمی کنند مردم در آن زمان از هلاکت مگر کسی که خدای عز و جل او را بر قول به امامتش ثابت بدارد و او را موفق کند در آن زمان غیبت که برای تعجیل فرجش دعا کند. احمد بن اسحاق گفت: ای مولای من، آیا علامتی هست که دلم اطمینان پیدا کند به آن علامت؟ پس آن پسر خوش سیما [که جان همه عالم به فدایش باد] به زبان عربی گویا آغاز به سخن کرد و فرمود: بقیه الله در زمین منم، انتقام گیرنده از دشمنان منم، و پس از مشاهده عینی من دنبال اثری نگرد ای احمد بن اسحاق. پس هر کس که می خواهد در دنیای پر آشوب کنونی از نجات یافتگان و رستگاران باشد، باید خود را به وسیله دعا و توسل و تضرع به آستان حضرتش نزدیک کند تا مشمول دعای آن بزرگوار گردد.

پی نوشت :
1- کمال الدین ، ج2 ، ص 485 .
2- همان ، ج 2 ، ص 56 .




اهل بيت(ع)

این تصویر پیامبر اسلام (ص) نیست

داستان نقاشی که بحیرای راهب از [حضرت] محمد در سفری که ایشان به همراه عمویش ابوطالب به شام داشت کشیده، سال‌هاست همراه با خود تصویر در ایران منتشر می‌شود. مردم به آن عشق می‌ورزند و در تابلوهای زرین بر دیوار خانه و مسجد و زیارتگاه می‌آویزند. اما آیا باید آن را باور کرد؟!

دو محقق به نام‌های Pierree Centlivre & Micheline Centlivres-Demont در سال ۲۰۰۶ در مقاله‌ای استدلال‌های خاص خود را ارائه و تلاش کردند تا نشان دهند اصل این تصویر از کجا آمده است. شاید باب بحث در این باره همچنان باز باشد.

نام اصلی مقاله: The Story of Picture ; Shiite Depictions of Muhammad

(تاریخچه‌ی یک تصویر؛ توصیفات شیعه از محمد)

خلاصه ای از مقاله:
«
شیعیان ایران سابقه‌ی دیرینه‌ای در به تصویر کشیدن اعضای خاندان [حضرت] محمد و خود ایشان دارند. از اواخر دهه‌ی نود، پوسترهای پرفروشی منقش به تصویر [حضرت] محمد در ایران چاپ شده است که در آنها او به صورت جوانی خوش‌چهره تصویر گردیده و اغلب در زیر آنها نوشته شده محمد رسول الله.
نویسنده‌ی مقاله اما در سال ۲۰۰۴، در حین بازدید از یک نمایشگاه عکس مختص به دو عکاس Lehnert و Landrock، تصادفاً موفق به کشف ریشه‌ی این پوستر ایرانی شد و آن عکسی بود که Lehnert بین سالهای ۱۹۰۴ و ۱۹۰۶ در تونس گرفته بود و سپس در اوایل دهه‌ی بیست به صورت کارت پستال چاپ و توزیع شده بود. عکس‌های لنرات و لندراک نه تنها بیابان، تپه‌های شن روان، بازارها و مناطق محلی تونس را نشان می‌داد، بلکه شامل تصاویری از پسران و دختران نابالغ جوان بود که سنی بین کودکی و نوجوانی و چهره‌ای بین زن و مرد داشتند. این تصاویر معمولاً مطابق سلیقه‌ی مشتریان اروپایی تهیه شده بود که تصویری وسوسه انگیز و وهم آمیز از شرق داشتند. پوستر عکس‌های این دو بعدها بسیار در اروپا پرفروش شد. می‌توانید مجموعه‌ی آلبوم آنها را در سایت تخصصی شرکت لنرات و لندراک (L&L) ببینید. در این آلبوم، عکس فوق در مجموعه‌ی تونس و الجزایر قابل مشاهده است.

 

هیچ شکی نیست که عکس فوق به عنوان مدل پوسترهای ایرانی مورد استفاده قرار گرفته است. به علاوه در عنوان این عکس نام این نوجوان احمد ذکر شده، که این خود به تنهایی می‌تواند نشان دهد که چرا تصویرگران ایرانی آن‌را به عنوان مدلی از [حضرت] محمد انتخاب نموده‌اند. بدین ترتیب، این عکاس ناخواسته در قلب یک اسطوره قرار گرفته است.

قبل از جنگ جهانی اول، تصویر احمد در مجله‌ی نشنال جئوگرافیک (National Geographic) در ژانویه‌ی سال ۱۹۱۴ و تحت مقاله‌ای با عنوان اینجا و آنجا در شمال آفریقا چاپ شد که زیر آن نوشته شده بود «عربی با یک گل». در دهه‌ی بیست، کارت پستال‌های تونسی L&L بین سربازان فرانسوی در شمال آفریقا بسیار محبوب بود. در دهه‌های هشتاد و نود، کتب متعددی شامل عکس این نوجوان چاپ شد، ولی اغلب آنها عنوانی غیر از [حضرت] محمد به عکس داده‌اند.
در نسخ ایرانی فعلی، اصلاحاتی روی تصویر انجام شده و از فریبندگی چهره‌‌ی نوجوان چیزهایی نگه داشته شده، ولی از زیبایی جذاب آن کاسته شده است. شانه‌ی سمت چپ اندکی با پارچه پوشانده شده و دهان و چشم‌ها اندکی اصلاح شده است. به طور کلی می‌توان گفت که هنرمندان ایرانی سعی کرده‌‌اند جنبه‌های زیبا پسندانه‌ی تصویر Lehnert را کاهش دهند و تصویر را از حالت جذاب خارج نموده، به آن زیبایی مقدسی ببخشند
در همین رابطه مقاله‌ی مرکز تبلیغات اسلامی واشنگتن را بخوانید.

 





اهل بيت


روایتی تکان دهنده از رسول مکرم اسلام(ص)؛

علائم پیدایش قیامت

علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی در کتاب معادشناسی (جلد چهارم) به بیان روایتی عجیب و تکان دهنده از رسول مکرم اسلام (ص) پرداخته که مطالعه آن را در روز میلاد مسعود آن یگانه خلقت، بی هیچ مقدمه ای به همه مسلمانان توصیه میکنیم:

عليّ بن‌ إبراهيم‌ ميگويد:
حديث‌ كرد براي‌ من‌ پدرم‌ (إبراهيم‌ بن‌ هاشم‌) از سليمان‌ بن‌ مسلم‌ خَشّاب‌ از عبدالله‌ بن‌ جَريح‌ مكّي‌ از عطاء بن‌ أبي‌ رياح‌ از عبدالله‌ بن‌ عبّاس‌ كه‌ او گفت‌: ما با رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ در حجّة‌ الوداع‌ به‌ حجّ مشرّف‌ شديم‌.
رسول‌ خدا حلقۀ درِ خانۀ خدا را گرفت‌ و رو به‌ ما نموده‌ و با سيماي‌ مباركش‌ ما را مخاطب‌ قرار داد.

فَقَالَ: أَلَا أُخْبِرُكُمْ بِأَشْرَاطِ السَّاعَةِ؟ وَ كَانَ أَدْنَي‌ النَّاسِ مِنْهُ يَوْمَئِذٍ سَلْمَانُ رَضِيَ اللَهُ عَنْهُ، فَقَالَ: بَلَي‌ يَا رَسُولَ اللَهِ!
«
و گفت‌: آيا ميخواهيد من‌ شما را به‌ علائم‌ و نشانه‌هاي‌ قيامت‌ باخبر كنم‌؟
و در آن‌ هنگام‌ نزديك‌ترين‌ افراد به‌ رسول‌ خدا سلمان‌ بود، و گفت‌: اي‌ رسول‌ خدا! بله‌ ما ميخواهيم‌ ما را باخبر كني‌

فَقَالَ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إنَّ مِنْ أَشْرَاطِ الْقِيَامَةِ، إضَاعَةَ الصَّلَوةِ، وَ اتِّبَاعَ الشَّهَوَاتِ، وَ الْمَيْلَ مَعَ الاهْوَآءِ، وَ تَعْظِيمَ الْمَالِ، وَ بَيْعَ الدِّينِ بِالدُّنْيَا؛ فَعِنْدَهَا يُذَابُ قَلْبُ الْمُؤْمِنِ وَ جَوْفُهُ كَمَا يَذُوبُ الْمِلْحُ فِي‌ الْمَآءِ، مِمَّا يَرَي‌ مِنَ الْمُنْكَرِ فَلَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُغَيِّرَهُ.
«
پس‌ از آن‌ رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: بدرستيكه‌ از علامات‌ قيامت‌ آن‌ است‌ كه‌ مردم‌ نماز را خراب‌ مي‌كنند، و از شهوات‌ پيروي‌ مي‌نمايند، و تمايلشان‌ بسوي‌ هواي‌ نفساني‌ است‌، مال‌ را بزرگ‌ مي‌شمرند، و دين‌ را به‌ دنيا ميفروشند.
و در چنين‌ شرائط‌ و موقعيّتي‌، همانطور كه‌ نمك‌ در آب‌ حلّ ميشود، دل‌ مؤمن‌ و اندرون‌ او آب‌ ميشود و حلّ ميگردد؛ چون‌ منكرات‌ را در برابر ديدگان‌ خود مي‌بيند، و قدرت‌ تغيير و اصلاح‌ آنها را ندارد

قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ يَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إي‌ وَ الَّذِي‌ نَفْسِي‌ بِيَدِهِ!
«
سلمان‌ گفت‌: اينها از اموري‌ است‌ كه‌ حتماً تحقّق‌ مي‌يابد؟ رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آري‌، سوگند به‌ آن‌ كسي‌ كه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌

يَا سَلْمَانُ! إنَّ عِنْدَهَا يَلِيهِمْ أُمَرَآءُ جَوَرَةٌ، وَ وُزَرَآءُ فَسَقَةٌ، وَ عُرَفَآءُ ظَلَمَةٌ، وَ أُمَنَآءُ خَوَنَةٌ.
«اي‌ سلمان‌! در آن‌ وقت‌ افرادي‌ كه‌ بر مردم‌ حكومت‌ دارند و زمام‌ آنها را در دست‌ داشته‌ و بر آنها ولايت‌ و سيطره‌ دارند عبارتند از حاكماني‌ كه‌ همۀ آنها ستمكار و ظالمند، و وزرائي‌ كه‌ فاسقند، و حكّام‌ و استانداران‌ و فرمانداراني‌ كه‌ همه‌ اهل‌ جور و ستم‌ هستند، و امين‌هائي‌ كه‌ همه‌ اهل‌ خيانتند

فَقَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ يَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إي‌ وَ الَّذِي‌ نَفْسِي‌ بِيَدِهِ!
«
سلمان‌ گفت‌: و اينها از امور مسلّمه‌اي‌ است‌ كه‌ پيدا خواهد شد؟ رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: آري‌ سوگند بخدائي‌ كه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌

يَا سَلْمَانُ! إنَّ عِنْدَهَا يَكُونُ الْمُنْكَرُ مَعْرُوفًا؛ وَ الْمَعْرُوفُ مُنْكَرًا، وَ ائْتُمِنَ الْخَآئِنُ؛ وَ يُخَوَّنُ الامِينُ، وَ يُصَدَّقُ الْكَاذِبُ؛ وَ يُكَذَّبُ الصَّادِقُ.
«
اي‌ سلمان‌! در آن‌ موقعيّت‌ كارهاي‌ بد و ناپسند در بين‌ مردم‌ بصورت‌ كارهاي‌ شايسته‌ و پسنديده‌ در آيد؛ و كارهاي‌ پسنديده‌ و نيكو به‌ صورت‌ كارهاي‌ نكوهيده‌ و ناپسند جلوه‌ كند. و مردمان‌ خيانت‌ پيشه‌ مورد وثوق‌ و امانت‌ واقع‌ شوند؛ و به‌ افراد امين‌ و درستكار نسبت‌ خيانت‌ داده‌ شود و مرد دروغگو را تصديق‌ كنند و به‌ دروغ‌هاي‌ او مُهر صحّت‌ و درستي‌ بنهند؛ و مرد راستگو و درست‌ را دروغگو شمارند و به‌ گفتار او ترتيب‌ اثر ندهند

قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ يَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إي‌ وَ الَّذِي‌ نَفْسِي‌ بِيَدِهِ!
«
سلمان‌ گفت‌: و اينها مسلّماً واقع‌ خواهد شد اي‌ رسول‌ خدا؟ رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آري‌ سوگند به‌ آن‌ كسي‌ كه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌

يَا سَلْمَانُ! فَعِنْدَهَا إمَارَةُ النِّسَآءِ، وَ مُشَاوَرَةُ الاء مَآءِ، وَ قُعُودُ الصِّبْيَانِ عَلَي‌ الْمَنَابِرِ، وَ يَكُونُ الْكِذْبُ طُرَفًا، وَ الزَّكَوةُ مَغْرَمًا، وَ الْفَيْي‌ُ مَغْنَمًا، وَ يَجْفُو الرَّجُلُ وَالِدَيْهِ، وَ يَبِرُّ صَدِيقَهُ، وَ يَطْلُعُ الْكَوْكَبُ الْمُذَنَّبُ.
«
اي‌ سلمان‌! در آن‌ هنگام‌ زنان‌ بر مردان‌ حكومت‌ مي‌كنند، و با كنيزان‌ مشورت‌ مي‌نمايند. (يعني‌ در امور سياسي‌، كنيزان‌ كه‌ در خانه‌هاي‌ آنها هستند مورد مشورت‌ قرار ميگيرند.) و بچّه‌ها ـ كه‌ كنايه‌ از افراد بي‌بصيرت‌ و بي‌دانش‌ باشد ـ بر منبرها بالا ميروند و براي‌ مردم‌ خطبه‌ ميخوانند، و زمام‌ امور تبليغاتي‌ مردم‌ را اين‌ افراد كم‌تجربه‌ و كم‌ خرد در دست‌ ميگيرند. و دروغگوئي‌ و دروغپردازي‌ از كارهاي‌ طُرفه‌ و فكاهي‌ و ظريف‌ شمرده‌ ميشود. و دادن‌ زكوة‌ مال‌ را ضرر و غرامت‌ مي‌پندارند، و هر گونه‌ دسترسي‌ به‌ بيت‌ المال‌ و ربودن اموال‌ عامّه‌ را غنيمت‌ و بهره‌ مي‌شمارند. مردم‌ با پدر و مادر خود جفا مي‌كنند و به‌ آنها بي‌اعتنائي‌ نموده‌ آنان‌ را سبك‌ مي‌شمرند و از اداء حقوق‌ واجبه‌ و مستحسنۀ آنها بر نمي‌آيند وليكن‌ با دوستان‌ خود احسان‌ و نيكوئي‌ مي‌نمايند و ستارۀ دنباله‌دار در آسمان‌ طلوع‌ ميكند

قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ يَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إي‌ وَ الَّذِي‌ نَفْسِي‌ بِيَدِهِ!
«
سلمان‌ گفت‌: و اين‌ امور مسلّماً به‌ وقوع‌ مي‌پيوندد اي‌ رسول‌ خدا؟ رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آري‌ سوگند به‌ آن‌ خدائي‌ كه‌ جان‌ من‌ در دست‌ قدرت‌ اوست‌

يَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا تُشَارِكُ الْمَرْأَةُ زَوْجَهَا فِي‌ التِّجَارَةِ، وَ يَكُونُ الْمَطَرُ قَيْظًا، وَ يُغَيَّظُ الْكِرَامُ غَيْظًا، وَ يُحْتَقَرُ الرَّجُلُ الْمُعْسِرُ، فَعِنْدَهَا يُقَارَبُ الاسْوَاقُ، إذَا قَالَ هَذَا: لَمْ أَبِعْ شَيْئًا وَ قَالَ هَذَا: لَمْ أَرْبَحْ شَيْئًا، فَلَا تَرَي‌ إلَّا ذَآمًّا لِلَّهِ.
«
اي‌ سلمان‌! در آن‌ زمان‌ زنان‌ با شوهرانشان‌ در امور خارج‌ از منزل‌ مانند تجارت‌ شركت‌ مي‌كنند. و باران‌ در تابستان‌ مي‌بارد و مردمان‌ بزرگ‌ و بزرگوار پيوسته‌ مورد خشم‌ و غضب‌ و غيظ‌ قرار ميگيرند و مردم‌ بي‌چيز و تنگدست‌ مورد اهانت‌ و تحقير قرار ميگيرند. در آن‌ زمان‌ بازارها به‌ هم‌ نزديك‌ ميشوند. و در صورتي‌ كه‌ محلّ خريد و فروش‌ بسيار است‌ همۀ مردم‌ از كار و كسب‌ خود در گله‌ و شكوه‌ هستند، يكي‌ ميگويد: من‌ چيزي‌ نفروختم‌، و ديگري‌ ميگويد: سودي‌ نبردم‌؛ و در آن‌ وقت‌ مي‌نگري‌ كه‌ تمام‌ مردم‌ در مقام‌ گلايۀ از خدا و مذمّت‌ او هستند

قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ يَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إي‌ وَ الَّذِي‌ نَفْسِي‌ بِيَدِهِ!
«
سلمان‌ گفت‌: اي‌ رسول‌ خدا! چنين‌ اموري‌ واقع‌ ميشود؟ رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آري‌ سوگند به‌ آنكه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌

يَا سَلْمَانُ! فَعِنْدَهَا يَلِيهِمْ أَقْوَامٌ إنْ تَكَلَّمُوا قَتَلُوهُمْ، وَ إنْ سَكَتُوا اسْتَبَاحُوهُمْ لِيَسْتَأْثِرُوا بِفَيْئِهِمْ، وَ لِيَطَؤُنَّ حُرْمَتَهُمْ، وَ لِيَسْفِكُنَّ دِمَآءَهُمْ، وَ لِيَمْلَؤُنَّ قُلُوبَهُمْ رُعْبًا، فَلَا تَرَاهُمْ إلَّا وَجِلِينَ خَآئِفِينَ مَرْعُوبِينَ مَرْهُوبِينَ.
«
اي‌ سلمان‌! در آن‌ زمان‌ بر مردم‌ حكومت‌ مي‌كنند كساني‌ كه‌ اگر مردم‌ براي‌ دفاع‌ از حقوق‌ خود و براي‌ حقّ اوّليّۀ خود و كوچكترين‌ مطلبي‌ كه‌ در آن‌ شائبۀ سيادت‌ و حرّيّت‌ و آزادي‌ فكر باشد، سخن‌ گويند، آنها را مي‌كُشند، و اگر مردم‌ سكوت‌ هم‌ اختيار كنند آنان‌ اموال‌ و نفوس‌ و أعراض‌ ايشان‌ را مباح‌ مي‌شمرند، و براي‌ استفاده‌ از كار و زحمت‌ و دسترنج‌ آنها از خوردن‌ خون‌ آنها دريغ‌ نمي‌كنند، و زنان‌ و دختران‌ ايشان‌ را به‌ بيگاري‌ ميبرند و اعمال‌ منافي‌ عفّت‌ انجام‌ ميدهند و احترام‌ آنها را پايمال‌ مي‌كنند، و خون‌ مردم‌ بيچاره‌ و ضعيف‌ را بي‌محابا و بدون‌ پروا ميريزند، و در دل‌هايشان‌ از خوف‌ و دهشت‌ و هراس‌ به‌ اندازه‌اي‌ وارد مي‌كنند كه‌ هيچكس‌ حقّ نفس‌ كشيدن‌ ندارد. اي‌ سلمان‌! در آن‌ زمان‌ تمام‌ مردم‌ رعيّت‌ ترسناك‌ و خائف‌ و وحشت‌زده‌ و هراسناك‌ خواهند بود

قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ يَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إي‌ وَ الَّذِي‌ نَفْسِي‌ بِيَدِهِ!
«
سلمان‌ گفت‌: اي‌ رسول‌ خدا! آيا اين‌ امور واقع‌ شدني‌ است‌؟ رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: آري‌، سوگند به‌ آن‌ كسي‌ كه‌ نفس‌ من‌ در دست‌ اوست‌

يَا سَلْمَانُ! إنَّ عِنْدَهَا يُؤْتَي‌ بِشَيْءٍ مِنَ الْمَشْرِقِ وَ شَيْءٍ مِنَ الْمَغْرِبِ يُلَوَّنُ أُمَّتِي‌؛ فَالْوَيْلُ لِضُعَفَآءِ أُمَّتِي‌ مِنْهُمْ، وَ الْوَيْلُ لَهُمْ مِنَ اللَهِ؛ لَا يَرْحَمُونُ صَغِيرًا، وَ لَا يُوَقِّرُونَ كَبيرًا، وَ لَا يَتَجَاوَزُونَ عَنْ مُسِي‌ءٍ. أَخْبَارُهُمْ خَنَآءٌ. جُثَّتُهُمْ جُثَّةُ الادَمِيِّينَ، وَ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّيَاطِينِ.
«
اي‌ سلمان‌! در آن‌ زمان‌ چيزي‌ را از طرف‌ مشرق‌ براي‌ مردم‌ مي‌آورند و چيز دگري‌ را از طرف‌ مغرب‌ و بدينوسيله‌ امّت‌ مرا رنگ‌ مي‌كنند؛ پس‌ اي‌ واي‌ بر ضعيفان‌ امّت‌ من‌ از دست‌ اين‌ ستمگران‌، و اي‌ واي‌ بر ايشان‌ از خدا؛ به‌ افراد كوچك‌ و زيردست‌ رحم‌ نمي‌آورند، و بزرگان‌ را توقير و احترام‌ نمي‌كنند و از خطاكار و شخصي‌ كه‌ در امور شخصي‌ بدي‌ كند در نميگذرند و او را مورد عفو و اغماض‌ خود قرار نميدهند. گفتار آنان‌ همه‌ فحش‌ و زشتي‌ است‌. هيكل‌ آنان‌ هيكل‌ آدمي‌ است‌ ولي‌ دلهاي‌ آنها دلهاي‌ شياطين‌ است‌

قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ يَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ رَسُولُ اللَهِ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إي‌ وَ الَّذِي‌ نَفْسِي‌ بِيَدِهِ!
«
سلمان‌ گفت‌: اي‌ رسول‌ خدا! آيا اين‌ از امور مسلّمۀ واقع‌ شدني‌ است‌؟ رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: آري‌، سوگند به‌ آنكه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌

يَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا يَكْتَفِي‌ الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ، وَ النِّسَآءُ بِالنِّسَآءِ، وَ يُغَارُ عَلَي‌ الْغِلْمَانِ كَمَا يُغَارُ عَلَي‌ الْجَارِيَةِ فِي‌ بَيْتِ أَهْلِهَا. وَ تَشَبَّهُ الرِّجَالُ بِالنِّسَآءِ، وَ النِّسَآءُ بِالرِّجَالِ، وَ يَرْكَبْنَ ذَوَاتُ الْفُرُوجِ السُّرُوجَ؛ فَعَلَيْهِنَّ مِنْ أُمَّتِي‌ لَعْنَةُ اللَهِ!
«
اي‌ سلمان‌! در آن‌ وقت‌ مردها به‌ مردها اكتفا مي‌كنند، و زنها به‌ زنها اكتفا مي‌نمايند. و در آن‌ زمان‌ همانطور كه‌ زن‌ در خانۀ شوهرش‌ مورد حفظ‌ و حراست‌ واقع‌ ميشود كه‌ كسي‌ به‌ او تعدّي‌ نكند و در استمتاعات‌ اختصاص‌ به‌ مرد خود داشته‌ باشد، همينطور افرادي‌، جوانان‌ تازه‌ به‌ سنّ رسيده‌ و أمرد را به‌ خود اختصاص‌ داده‌ در اعمال‌ نامشروع‌ مورد حراست‌ و حفظ‌ خود قرار ميدهند تا كسي‌ ديگر به‌ آنها توجّهي‌ نكند. مردها خود را شبيه‌ به‌ زنان‌ مي‌كنند، و زنان‌ خود را شبيه‌ به‌ مردان‌ مي‌نمايند. و افرادي‌ كه‌ داراي‌ رَحِم‌ هستند و براي‌ توليد مثل‌ آفريده‌ شده‌اند كه‌ منظور زنان‌ مي‌باشند، سوار بر زين‌ها ميشوند؛ پس‌ بر آن‌ زنان‌ از امّت‌ من‌ لعنت‌ خدا باد

قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ يَا رَسُولَ اللَهِ؟ فَقَالَ صَلَّي‌ اللَه عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إي‌ وَ الَّذِي‌ نَفْسِي‌ بِيَدِهِ!
«
سلمان‌ گفت‌: اي‌ رسول‌ خدا! اينها از امور واقع‌ شدني‌ هستند؟ رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: آري‌ سوگند به‌ آن‌ كسي‌ كه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌

يَا سَلْمَانُ! إنَّ عِنْدَهَا تُزَخْرَفُ الْمَسَاجِدُ كَمَا تُزَخْرَفُ الْبِيَعُ وَ الْكَنَآئِسُ، وَ تُحَلَّي‌ الْمَصَاحِفُ، وَ تُطَوَّلُ الْمَنَارَاتُ، وَ تَكْثُرُ الْصُّفُوفُ بِقُلُوبٍ مُتَبَاغِضَةٍ وَ أَلْسُنٍ مُخْتَلِفَةٍ.
«
اي‌ سلمان‌! در آن‌ وقت‌ مساجد را زينت‌ مي‌كنند همچنانكه‌ معبدهاي‌ نصاري‌ و يهود را زينت‌ مي‌كنند، و قرآن‌‌ها را به‌ زيور و شكل‌ و نقّاشي‌ها آراسته‌ و پيراسته‌ مي‌كنند، و مناره‌ها و مأذنه‌هاي‌ مساجد را بلند مي‌سازند تا إشراف‌ بر خانه‌هاي‌ اطراف‌ پيدا ميكند، و صف‌هاي‌ نماز جماعت‌ بسيار ميشود و مردم‌ در اين‌ نمازها زياد شركت‌ مي‌كنند ولي‌ با دلهائي‌ پر از كين‌ و حسد و عداوت‌ با يكديگر، و با زبانهائي‌ منافقانه‌ و سخن‌هائي‌ مزوّرانه‌ و آلوده‌ به‌ نيّت‌هاي‌ فاسده‌

قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ يَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إي‌ وَ الَّذِي‌ نَفْسِي‌ بِيَدِهِ!
«
سلمان‌ گفت‌: اي‌ رسول‌ خدا! آيا اينها واقع‌ ميشوند؟ رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: آري‌ سوگند به‌ آنكه‌ نفس‌ من‌ در دست‌ قدرت‌ اوست‌

وَ عِنْدَهَا تَحَلَّي‌ ذُكُورُ أُمَّتِي‌ بِالذَّهَبِ، وَ يَلْبَسُونَ الْحَرِيرَ وَ الدِّيبَاجَ، وَ يَتَّخِذُونَ جُلُودَ النُّمُورِ صَفَاقًا!
«
در آن‌ وضعيّت‌، مردان‌ امّت‌ من‌ خود را به‌ طلا زينت‌ مي‌كنند، و لباس‌ حرير و ديبا مي‌پوشند، و پوست‌ پلنگ‌ را براي‌ خود جامه‌ مي‌كنند

قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ يَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إي‌ وَ الَّذِي‌ نَفْسِي‌ بِيَدِهِ!
«
سلمان‌ گفت‌: آيا اينها از امور واقع‌ شدني‌ است‌ اي‌ رسول‌ خدا؟ رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آري‌ سوگند به‌ آنكه‌ جان‌ من‌ در دست‌ قدرت‌ اوست‌

يَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا يَظْهَرُ الرِّبَا، وَ يَتَعَامَلُونَ بِالْغَيْبَة وَ الرُّشَي‌. وَ يُوضَعُ الدِّينُ، وَ يُرْفَعُ الدُّنْيَا.
«
اي‌ سلمان‌! در آن‌ موقع‌ رباخوري‌ در بين‌ مردم‌ ظاهر و آشكارا ميگردد، و مردم‌ با يكدگر با غيبت‌ و رشوه‌ معامله‌ مي‌كنند. و دين‌ در نزد مردم‌، ضعيف‌ و به‌ درجات‌ نازلي‌ پائين‌ مي‌آيد، وليكن‌ دنيا قويّ و به‌ درجات‌ عالي‌ در بين‌ مردم‌ بالا ميرود

قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ يَا رَسُولَ اللَهِ؟ فَقَالَ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إي‌ وَ الَّذِي‌ نَفْسِي‌ بِيَدِهِ!
«
سلمان‌ گفت‌: اي‌ رسول‌ خدا! آيا اينها از امور واقع‌ شدني‌ است‌؟ رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آري‌ سوگند به‌ آنكه‌ جان‌ من‌ به‌ دست‌ اوست‌

يَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا يَكْثُرُ الطَّلَا قُ، فَلَا يُقَامُ لِلَّهِ حَدٌّ؛ وَ لَنْ يَضُرَّ اللَهَ شَيْئًا.
«اي‌ سلمان‌! در آن‌ زمان‌ طلاق‌ زياد واقع‌ ميشود، و حدّ الهي‌ جاري‌ نميگردد؛ و اينها ابداً به‌ خداوند ضرري‌ نميرساند

فَقَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ يَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إي‌ وَ الَّذِي‌ نَفْسِي‌ بِيَدِهِ!
«
سلمان‌ گفت‌: اي‌ رسول‌ خدا! آيا اين‌ مسلّماً واقع‌ ميشود؟ رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آري‌ سوگند به‌ آنكه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌

يَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا تَظْهَرُ الْقَيْنَاتُ وَ الْمَعَازِفُ، وَ يَلِيهِمْ أَشْرَارُ أُمَّتِي‌.
«
اي‌ سلمان‌! در آن‌ زمان‌ زنان‌ آوازه‌خوان‌ در بين‌ مردم‌ به‌ هم‌ ميرسد، و استعمال‌ آلات‌ موسيقي‌ رواج‌ پيدا ميكند، و بر مردم‌ شريرترين‌ افراد از امّت‌ من‌ حكومت‌ مي‌كنند

قَالَ سَلْمَانُ: إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ يَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إي‌ وَ الَّذِي‌ نَفْسِي‌ بِيَدِهِ!
«
سلمان‌ گفت‌: اي‌ رسول‌ خدا! آيا اين‌ امر واقع‌ ميشود؟ رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: آري‌ سوگند به‌ آنكه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌

يَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا يَحُجُّ أَغْنِيَآءُ أُمَّتِي‌ لِلنُّزْهَةِ، وَ يَحُجُّ أَوْسَاطُهَا لِلتِّجَارَةِ، وَ يَحُجُّ فُقَرَآؤُهُمْ لِلرِّئَآءِ وَ السُّمْعَةِ. فَعِنْدَهَا يَكُونُ أَقْوَامٌ يَتَعَلَّمُونَ الْقُرْءَانَ لِغَيْرِاللَهِ، وَ يَتَّخِذُونَهُ مَزَامِيرَ. وَ يَكُونُ أَقْوَامٌ يَتَفَقَّهُونَ لِغَيْرِاللَهِ. وَ يَكْثُرُ أَوْلَا دُ الزِّنَآءِ. وَ يَتَغَنَّوْنَ بِالْقُرْءَانِ. وَ يَتَهَافَتُونَ بِالدُّنْيَا.
«
اي‌ سلمان‌! در آن‌ زمان‌، اغنياء و ثروتمندان‌ امّت‌ من‌ كه‌ به‌ حجّ ميروند براي‌ تفريح‌ و تفرّج‌ است‌، و حجّ متوسّطين‌ از امّت‌ براي‌ تجارت‌ و خريد و فروش‌ است‌، و حجّ فقراء از امّت‌ من‌ براي‌ خودنمائي‌ و صيت‌ و شهرت‌ است‌.
در آن‌ هنگام‌ بسياري‌ از افراد مردم‌ قرآن‌ را براي‌ غير خدا ياد ميگيرند، و قرآن‌ را به‌ صورت‌ آهنگ‌ موسيقي‌ در مزمار و آلات‌ موسيقي‌ مي‌نوازند. و دستجات‌ و گروه‌هائي‌ هستند كه‌ براي‌ غير خدا به‌ دنبال‌ علوم‌ دينيّۀ اسلاميّه‌ ميروند و براي‌ فقاهت‌ تلاش‌ مي‌كنند. و اولاد زنا در بين‌ مردم‌ بسيار پديد مي‌آيد. و قرآن‌ را به‌ صورت‌ لهو و با صوت‌ تغنّي‌ غير مشروع‌ ميخوانند. و همگي‌ مردم‌ براي‌ رسيدن‌ به‌ دنيا و شؤون‌ دنيا كوشش‌ مي‌كنند و مسابقه‌ ميدهند، و سعي‌ مي‌كنند تا بتوانند در امور دنيا از يكديگر پيشي‌ گيرند

قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ يَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إي‌ وَ الَّذِي‌ نَفْسِي‌ بِيَدِهِ!
«
سلمان‌ گفت‌: اي‌ رسول‌ خدا! آيا اينها از امور حتميّه‌ است‌؟ رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آري‌ سوگند به‌ آن‌ كسي‌ كه‌ نفس‌ من‌ در دست‌ اوست‌

يَا سَلْمَانُ! ذَاكَ إذَا انْتُهِكَتِ الْمَحَارِمُ، وَ اكْتُسِبَتِ الْمَـَاثِمُ، وَ سُلِّطَ الاشْرَارُ عَلَي‌ الاخْيَارِ، وَ يَفْشُو الْكِذْبُ، وَ تَظْهَرُ اللَجَاجَةُ، وَ تَفْشُو الْفَاقَةُ، وَ يَتَبَاهَوْنَ فِي‌ اللِبَاسِ، وَ يُمْطَرُونَ فِي‌ غَيْرِ أَوَانِ الْمَطَرِ، وَ يَسْتَحْسِنُونَ الْكُوبَةَ وَ الْمَعَازِفَ وَ يُنْكِرُونَ الامْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ، حَتَّي‌ يَكُونَ الْمُؤْمِنُ فِي‌ ذَلِكَ الزَّمَانُ أَذَلَّ مَنْ فِي‌ الامَّةِ، وَ يُظْهِرُ قُرَّآؤُهُمْ وَ عُبَّادُهُمْ فِيمَا بَيْنَهُمُ التَّلَاوُمَ. فَأُولَئِكَ يُدْعَوْنَ فِي‌ مَلَكُوتِ السَّمَوَاتِ: الارْجَاسَ وَ الا نْجَاسَ.
«
اي‌ سلمان‌! در آن‌ زمان‌ پردۀ عصمت‌ مردم‌ پاره‌ ميشود، و محرّمات‌ الهيّه‌ به‌ جاي‌ آورده‌ ميشود، و حريم‌ عفاف‌ دريده‌ ميگردد، و معصيت‌هاي‌ خدا رائج‌ ميگردد، و بدان‌ و اشرار بر اخيار و خوبان‌ تسلّط‌ پيدا مي‌كنند، و دروغ‌ علناً رائج‌ و در بين‌ تودۀ مردم‌ شايع‌ ميشود، و لجاج‌ و خودسري‌ و استكبار ظاهر ميگردد، و نيازمندي‌ و احتياج‌، همۀ توده‌ها را فرا ميگيرد. مردم‌ به‌ لباس‌ خود بر يكديگر فخريّه‌ و مباهات‌ مي‌كنند، و باران‌هاي‌ فراوان‌ در غير فصل‌ باران‌ پيدا ميشود، و اشتغال‌ به‌ لهو و لعب‌ از قبيل‌ بازي‌ كردن‌ با باطل‌ و تار و آلات‌ موسيقي‌ را امري‌ پسنديده‌ و نيكو مي‌شمرند و امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر را گذشته‌ از آنكه‌ به‌ جاي‌ نمي‌آورند امر نكوهيده‌ و ناپسند ميدانند.
زمانه‌ و وضعيّت‌ محيط‌ در آن‌ زمان‌ به‌ قدري‌ انحطاط‌ پيدا ميكند كه‌ مردمان‌ مؤمن‌ و استوار با ايمان‌ راستين‌ در آن‌ زمان‌ از تمام‌ افراد امّت‌ پست‌تر و حقيرتر و ذليل‌تر خواهند بود. و در بين‌ زهّاد و عبّاد و همچنين‌ در بين‌ علماء و قُرّائشان‌ حسّ بدبيني‌ و بدخواهي‌ ظهور نموده‌ و پيوسته‌ در صدد عيب‌جوئي‌ و ملامت‌ از يكدگر بر مي‌آيند.
اينچنين‌ افرادي‌ با چنين‌ روحيّه‌ و عادتي‌ و با چنين‌ ملكات‌ و صفاتي‌ در ملكوت‌ آسمانها به‌ أرجاس‌ و أنجاس‌ يعني‌ موجودات‌ پليد و كثيف‌ و نجس‌ خوانده‌ ميشوند

قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ يَا رَسُولَ اللَهِ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَهِ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إي‌ وَ الَّذِي‌ نَفْسِي‌ بِيَدِهِ!
«
سلمان‌ گفت‌: اي‌ رسول‌ خدا! آيا اينها واقع‌ شدني‌ است‌؟ رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: آري‌ سوگند به‌ آن‌ خدائي‌ كه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌

يَا سَلْمَانُ! فَعِنْدَهَا لَا يَخْشَي‌ الْغَنِيُّ إلَّا الْفَقْرَ، حَتَّي‌ أَنَّ السَّآئِلَ لَيَسْأَلُ فِيمَا بَيْنَ الْجُمُعَتَيْنِ، لَا يُصِيبُ أَحَدًا يَضَعُ فِي‌ يَدِهِ شَيْئًا.
«
اي‌ سلمان‌! در آن‌ هنگام‌ افراد ثروتمند و متموّل‌ بيش‌ از همه‌ كس‌ از فقر نگرانند، به‌ فقراء و ضعفاء كمكي‌ نمي‌شود و كسي‌ بر آنان‌ رحمت‌ نمي‌آورد، حتّي‌ افراد سائل‌ در طول‌ مدّت‌ يك‌ هفته‌ كه‌ از اين‌ جمعه‌ تا آن‌ جمعه‌ باشد سؤال‌ مي‌كنند و كسي‌ پيدا نمي‌شود كه‌ در دست‌ آنان‌ چيزي‌ گذارد

قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ يَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إي‌ وَ الَّذِي‌ نَفْسِي‌ بِيَدِهِ!
«
سلمان‌ گفت‌: اي‌ رسول‌ خدا! آيا اينها شدني‌ است‌؟ رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آري‌ سوگند به‌ خدائي‌ كه‌ نفس‌ من‌ در دست‌ قدرت‌ اوست‌

يَا سَلْمَانُ! عِنْدَهَا يَتَكَلَّمُ الرُّوَيْبِضَةُ. فَقَالَ: وَ مَا الرُّوَيْبِضَةُ يَا رَسُولَ اللَهِ فِدَاكَ أَبِي‌ وَ أُمِّي‌؟
قَالَ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: يَتَكَلَّمُ فِي‌ أَمْرِ الْعَآمَّةِ مَنْ لَمْ يَكُنْ يَتَكَلَّمُ. فَلَمْ يَلْبَثُوا إلَّا قَلِيلاً حَتَّي‌ تَخُورَ الارْضُ خَوْرَةً، فَلَا يَظُنُّ كُلُّ قَوْمٍ إلَّا أَنَّهَا خَارَتْ فِي‌ نَاحِيَتِهِمْ، فَيَمْكُثُونَ مَا شَآءَ اللَهُ ثُمَّ يُنْكَتُونَ فِي‌ مَكْثِهِمْ، فَتُلْقِي‌ لَهُمُ الارْضُ أَفْلَا ذَ كَبِدِهَا.
قَالَ: ذَهَبٌ وَ فِضَّةٌ، ثُمَّ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إلَي‌ الاسَاطِينِ، فَقَالَ: مِثْلُ هَذَا.
فَيَوْمَئِذٍ لَا يَنْفَعُ ذَهَبٌ وَ لَا فِضَّةٌ. فَهَذَا مَعْنَي‌ قَوْلِهِ: فَقَدْ جَآءَ أَشْرَاطُهَا.
«
اي‌ سلمان‌! و در آن‌ موقعيّت‌ «رويبضة‌» تكلّم‌ ميكند و سخن‌ ميگويد:
سلمان‌ گفت‌: فدايت‌ شود پدرم‌ و مادرم‌ اي‌ رسول‌ خدا! مراد از رويبضة‌ چيست‌؟
رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: در امور اجتماعي‌ مردم‌ و اوضاع‌ عامّه‌ كسي‌ تكلّم‌ ميكند و ارشادات‌ مردم‌ را به‌ عهده‌ دارد كه‌ شأن‌ او ارشاد و هدايت‌ و ولايت‌ بر مردم‌ نيست‌.
چون‌ اين‌ قضايا واقع‌ گردد و اين‌ علائم‌ تحقّق‌ يابد ديگر مدّت‌ درازي‌ به‌ طول‌ نمي‌انجامد، بلكه‌ درنگ‌ نمي‌كنند مردم‌ مگر زمان‌ اندكي‌ كه‌ ناگهان‌ زمين‌ صيحۀ عجيبي‌ مي‌كشد، و اين‌ صدا و صيحه‌ بطوري‌ تمام‌ بسيط‌ زمين‌ را فرا ميگيرد كه‌ هر كس‌ چنين‌ مي‌پندارد كه‌ اين‌ صيحه‌ در ناحيه‌ و موطن‌ او واقع‌ شده‌ است‌. و پس‌ از صيحه‌ به‌ قدري‌ كه‌ خداوند اراده‌اش‌ تعلّق‌ گيرد باز مردم‌ در روي‌ زمين‌ درنگ‌ مي‌كنند، و در اين‌ اقامت‌ و درنگ‌ دچار گرفتاري‌ها و مشقّات‌ و تكان‌ها ميگردند.
و زمين‌ پاره‌هاي‌ جگر خود را بيرون‌ ميريزد، و منظور از پاره‌هاي‌ جگر طلاها و نقره‌هاست‌.
حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ در اين‌ حال‌ با دست‌ خود اشاره‌ كردند به‌ ستون‌هائي‌ كه‌ در آنجا نصب‌ شده‌ بود و فرمودند: پاره‌هاي‌ جگر زمين‌ و قطعات‌ طلا و نقره‌ مثل‌ اين‌ ستون‌ها.
امّا در آن‌ روز ديگر طلا و نقره‌ فائده‌اي‌ ندارد، و اينست‌ معناي‌ گفتار خداي‌ تعالي‌: فَقَدْ جَآءَ أَشْرَاطُهَا:
پس‌ به‌ درستي‌ كه‌ حقّاً علائم‌ قيامت‌ بوقوع‌ پيوسته‌ است‌

 





اهل بيت

 

احادیث جالب امام صادق(ع)درباره ازدواج/ الگوی خانواده بهشتی درکلام امام خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: امام صادق (ع) فرمود: دو رکعت نماز مردی که ازدواج کرده، بر نماز شب و روزه مرد مجرد برتری دارد.

توصیه و تشویق به ازدواج از منظر امام صادق(ع)

آیات قرآن و روایات اهل بیت (ع) به شدت ازسخت گیری بی جا درمعیارهای ازدواج پرهیز داده اند، زیرا به ترویج فساد در جامعه وابتلاء جونان به آسیبهای روانی حاصل از سرکوب غرایز طبیعی منجر می شود.

امام صادق (ع) فرمود: مردی نزد پدرم آمد، پدرم به او گفت: آیا همسرداری؟ گفت: نه، پدرم گفت: من دنیا وآنچه درآن است را با یک شب بودن با همسر عوض نمی کنم. سپس فرمود: دو رکعت نماز مردی که ازدواج کرده، بر نماز شب و روزه مرد مجرد برتری دارد. سپس پدرم 7 دینار به او داد و گفت: با این مبلغ مقدمات ازدوج را فراهم کن، آنگاه پدرم افزود: رسول خدا (ص) فرمود: تشکیل خانواده دهید ( ازدواج کنید که رزق و روزی شما افزون شود).

وساطت در ازدواج

درسوره نورآیات 32 و 33 قرآن مجید خداوند می فرماید: دخترها وپسرها مجرد را و غلامان وکنیزان خود را که شایسته باشند، همسر دهید. اگرتنگدست باشند، خدا به کرم خود توانگرشان خواهد ساخت که خدا گشایش دهنده و داناست، آنان که استطاعت برای ازدواج ندارند باید پاکدامنی پیشه کنند تا خدا از کرم خویش توانگرشان گرداند.

امام صادق(ع) می فرماید: هر که دختر یا پسر مجردی را همسر دهد، خداوند در روز قیامت با دیده رحمت به او می نگرد.

امام صادق(ع) فرمود: پیامبر (ص) می فرماید: ازدواج کنید و مجردان را نیز همسردهید. آگاه باشید بهره مسلمان آن است که مالی را جهت ازدواج فرد مجردی هزینه کند. هیچ چیز نزد خداوند عزوجل محبوب تر از خانه ای که با ازدواج آباد شود، نیست. سپس امام صادق (ع) فرمود: خداوند عزوجل در مورد طلاق هشدار داده و مکرر این هشدار را بیان فرمود و این به دلیل نفرت او از طلاق بود.

صفات زن شایسته

امید است که اگر پیغمبر، شما را طلاق داد خدا زنانی بهتر از شما به جایتان با او همسر کند که همه، مسلمان وبا ایمان، خاضع، اهل توبه و عبادت و رهسپار طریق معرفت باشند، چه باکره و چه غیر باکره ( بیوه یا مطلقه).

امام صادق(ع) به داوود کرخی هنگامی که قصد ازدواج داشت، فرمود: بیندیش وجودت را کجا قرار می دهی؟

زن قید و بند زندگی است، پس دقت کن که خودت را به چه چیز مقید می سازی، برای زنان سنجش نیست، نه برای خوبان آنها و نه برای بدان آنان. زنان خوب را با طلا و نقره نیز نمی توان سنجید، زیرا از طلا و نقره برترند و زنان بد را با خاک هم نمی توان ارزش گذاری کرد که خاک از آنها بهتر است.

اگر مرد با زن به خاطر زیبایی یا ثروتش ازدواج کند به همان واگذار شود واگر با زن به خاطر دینش و فضائلش ازدواج کند، خداوند زیبایی و ثروت را روزیش گرداند.

ارج نهادن به ایده جوان درازدواج

شخصی گوید: به امام صادق(ع) گفتم: می خواهم با زنی ازدواج کنم و پدر و مادرم می خواهند زن دیگری را به ازدواج من درآورند، امام (ع) فرمودند: با کسی که خودت می خواهی ازدواج کن و با آنکه پدر و مادرت می خواهند ( و تو مایل نیستی) ازدواج مکن.

عشق و احساس متقابل زن و شوهر

امام صادق (ع) فرمود: بهترین زنان شما با محبت ترین زنان نسبت به شوهرانشان و مهربان ترین مادران نسبت به فرزندانشان هستند آنهایی که در امور جنسی مطیع همسران شان هستند و دربرابر دیگر عفیفند.

زن در روابط میان خود و شوهرهمدلش، از سه خصلت بی نیاز نیست که یکی از آن سه، اظهار عشق به شوهر با دلربایی است.

هرگاه عشق و علاقه مردی به همسرش زیاد می شود برایمان او افزوده می شود و هرکس محبتش نسبت به ما اهل بیت زیاد شود، محبتش نسبت به زن و همسر زیاد می شود.

حسن معاشرت متقابل زن و شوهر

امام صادق(ع) فرمود: شوهر درروابط میان خود وهمسرش به سه چیز نیاز دارد: مدارا و خوش رفتاری با زن، تا همراهی، محبت و علاقه زن را جلب کند. خوش اخلاقی با زن، با بدست آوردن قلب و پیراستن ظاهری اش در مقابل دیدگان و گشاده دستی با او، زن نیز در روابط خود با همسرش به سه ویژگی نیاز دارد: خود را از هر پلیدی دور نگه دارد تا آنجا که شوهرش درهر حالتی خوش یا ناخوش به او اطمینان کند و متعهد بودن زن تا به هنگام خطا، شوهر به او توجه کند. اظهار عشق و علاقه به همسرهمراه با دلربایی وظاهری جذاب دربرابر دیدگان او انسان درخلال برآوردن نیازهای منزل و عیال به سه چیز نیازمند است، حتی اگر آن چیزها با طبع اوسازگار نباشد با یکی از آنها معاشرت نیکوست. خداوند رحمت کند مردی که روابط میان خود و زنش را نیکو قرار می دهد.

نهی از بد رفتاری شوهر با زن

به امام صادق(ع) عرض شد، مردی به زنش گفت تو هنگام ازدواج با من دوشیزه نبودی، حضرت فرمودند: باید آن مردی به دلیل تهمتی که به زن خود زده، کتک بخورد، سوال شد: ولی مرد سخن خود را دوباره تکرار کرد. حضرت فرمودند: این مرد کتک می خورد به میزانی که ادب شود نه آنکه حد بر او جاری شود. این عمل صورت می پذیرد تا شوهر، همسر با ایمان خود را با تهمت زدن، آزار نرساند.

نهی از بد رفتاری با شوهر

امام صادق (ع) فرمود: سه چیز زندگی را تیره و تار می کند، سلطان ستمگر، همسایه بد، زن بد دهان و فحاش.

شومی وبدی درسه چیز است: که یکی از آنها زنی است که مهریه اش زیاد باشد و نسبت به شوهرش بد رفتاری کند.

نقش زن و شوهر در پوشاندن عیوب و آراستن یکدیگر به جمال باطنی

امام صادق (ع) فرمود: پنج خصلت است که هر کس یکی از آنها را نداشته باشد پیوسته در زندگانی کمبود دارد، عقلش از میان می رود و قلبش مشغول می شود، یکی از آنها وجود همدم و همراه مناسب است. راوی گوید گفتم: همدم همراه کیست؟ آن حضرت فرمودند: زن صالح( شایسته).

امام صادق(ع) فرمود: علی و فاطمه دو دریای عمیق از علم هستند.

زن وشوهرها در بهشت

هم و ازواجهم علی الارائک متکئون سوره یس آیه 56

ایشان همراه به همسران خود ( در بهشت) در سایه هستند وبر سریر ها تکیه زده اند.

کسانی که خود و همسران شایسته آنان داخل بهشت می شوند و ملائکه نیز از هر دری برآنان وارد می شوند، درحالی که می گویند: سلام بر شما به سبب صبری که کردید، پس خوب خانه آخرتی نصیب شما شد. (سوره رعد آیه 24 و 23)

امام صادق(ع) فرمود: هنگامی که مومنان در آستانه درها (مواقف قیامت) محاسبه می شوند، همسرانشان در انتظار آنها هستند همان گونه که دردنیا در آستانه در، منتظر آنها بودند. پس فرستاده ای به زنان بشارت می دهد و می گوید: به خدا قسم فلانی از حساب معاف شد. زنان می گویند: به خدا؟ پس گفته می شود: به خدا او را دیدم که از حساب معاف شد و هنگامی که نزد همسران شان می آیند آنها به او تبریک گفته، می گویند: در دنیا کسی جز ما استحقاق اینکه خانواده تو باشد را نداشت.

 





اهل بيت

 

منابع تاریخی از حضور حضرت‌رقیه(س)در کربلا

نوشتار حاضر، رهاوردی است از چکیده آن چه تاریخ، به نام و خاطره رقیه (علیهاالسلام) در  خود ثبت کرده است و تلاش دارد تا دریچه ای به اقیانوس بی کران درد و رنج دخترک خورشید بگشاید و قطره ای از دریای معرفت و بینش او را در کام تشنگان زلال حقیقت بریزد، اما گفتنی است به دلیل نبود منابع کافی و محدود بودن شرح حال او، نگارنده بیشتر به بیان آن چه درباره ایشان نگاشته اند، همت ورزیده است تا مخاطب به مطالبی که نقل شده، اشراف یابد. از این رو، بدون داوری در مورد اخبار نقل شده، به گردآوری آن دست یازیده است.

میلاد کوثر ثانی

هوا گرم بود و سکوت، خیره خیره، پرده سیاه شب را تماشا می کرد. شهر در تاریکی فرو رفته بود. پنجره خانه ای در شهر، گرم انتظار و محو گفت و گوی شب با ستارگانش بود. نسیم، بر دیوارهای آفتاب خورده خانه می وزید. قلب شهر، از تنها پنجره باز و روشن خود می تپید و همه به انتظار نشسته بودند که ناگاه صدای گریه نوزادی خجسته، احساس شب را به بازی گرفت. اشک شوق بر گونه ها غلتید و لب ها، یک صدا، ترانه لبخند سرودند.

غنچه ای دیگر، به باغ حسین (علیه السلام) روییده بود و همه بر گلبرگ رخش، غنچه های عاطفه نثار می کردند. رقیه (علیهاالسلام) در آن شب شکفت، و مادر تاریخ، کتاب کهن خویش را گشود و بر صفحه ای مبهم از آن، قلم را به تکاپو واداشت. ولی آن صفحه مبهم تاریخ، در کوران تاخت و تازهای روزگار، از دفتر گذار زمان جدا گشت و از حافظه آن ناپدید گردید. در کتابچه کوچک زندگانی رقیه (علیهاالسلام)، لحظه روییدنش بدون هیچ سطری، سفید ماند و نام هیچ روزی به عنوان زادروزش ثبت نگردید.

درباره سنّ شریف حضرت رقیه (علیهاالسلام) نیز در میان تاریخ نگاران اختلاف نظر وجود دارد. اگر اصل تولد ایشان را بپذیریم، مشهور این است که ایشان سه یا چهار بهار بیشتر به خود ندیده و در روزهای آغازین صفر سال ۶۱ ه .ق، پرپر شده است.

مادر حضرت رقیه (علیهاالسلام)

بر اساس نوشته های بعضی کتاب های تاریخی، نام مادر حضرت رقیه (علیهاالسلام)، امّ اسحاق است که پیش تر همسر امام حسن مجتبی (علیه السلام) بوده و پس از شهادت ایشان، به وصیت امام حسن (علیه السلام) به عقد امام حسین (علیه السلام) درآمده است.۱ مادر حضرت رقیه(علیهاالسلام) از بانوان بزرگ و با فضیلت اسلام به شمار می آید. بنا به گفته شیخ مفید در کتاب الارشاد، کنیه ایشان بنت طلحه است.۲

نام مادر حضرت رقیه (علیهاالسلام) در بعضی کتاب ها، ام جعفر قضاعیّه آمده است، ولی دلیل محکمی در این باره در دست نیست. هم چنین نویسنده معالی السبطین، مادر حضرت رقیه (علیهاالسلام) را شاه زنان؛ دختر یزدگرد سوم پادشاه ایرانی، معرفی می کند که در حمله مسلمانان به ایران اسیر شده بود. وی به ازدواج امام حسین (علیه السلام) درآمد و مادر گرامی حضرت امام سجاد (علیه السلام) نیز به شمار می آید.۳

این مطلب از نظر تاریخ نویسان معاصر پذیرفته نشده؛ زیرا ایشان هنگام تولد امام سجاد (علیه السلام) از دنیا رفته و تاریخ درگذشت او را ۲۳ سال پیش از واقعه کربلا، یعنی در سال ۳۷ ه .ق دانسته اند. از این رو، امکان ندارد او مادر کودکی باشد که در فاصله سه یا چهار سال پیش از حادثه کربلا به دنیا آمده باشد. این مسأله تنها در یک صورت قابل حل می باشد که بگوییم شاه زنان کسی غیر از شهربانو (مادر امام سجاد (علیه السلام)) است.

نام گذاری حضرت رقیه (علیهاالسلام)

رقیه از «رقی» به معنی بالا رفتن و ترقی گرفته شده است.۴ گویا این اسم لقب حضرت بوده و نام اصلی ایشان فاطمه بوده است؛ زیرا نام رقیه در شمار دختران امام حسین (علیه السلام) کمتر به چشم می خورد و به اذعان برخی منابع، احتمال این که ایشان همان فاطمه بنت الحسین (علیه السلام) باشد، وجود دارد.۵ در واقع، بعضی از فرزندان امام حسین (علیه السلام) دو اسم داشته اند و امکان تشابه اسمی نیز در فرزندان ایشان وجود دارد.

گذشته از این، در تاریخ نیز دلایلی بر اثبات این مدعا وجود دارد. چنانچه در کتاب تاریخ آمده است: «در میان کودکان امام حسین (علیه السلام) دختر کوچکی به نام فاطمه بود و چون امام حسین (علیه السلام) مادر بزرگوارشان را بسیار دوست می داشتند، هر فرزند دختری که خدا به ایشان می داد، نامش را فاطمه می گذاشت. همان گونه که هرچه پسر داشتند، به احترام پدرشان امام علی (علیه السلام) وی را علی می نامید».۶ گفتنی است سیره دیگر امامان نیز در نام گذاری فرزندانشان چنین بوده است.

نام رقیه در تاریخ

این نام ویژه تاریخ اسلام نیست، بلکه پیش از ظهور پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) نیز این نام در جزیرة العرب رواج داشته است. به عنوان نمونه، نام یکی از دختران هاشم (نیای دوم پیامبر (صلی الله علیه وآله)) رقیه بود که عمه حضرت عبداللّه ، پدر پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) به شمار می آید.۷

نخستین فردی که در اسلام به این اسم، نام گذاری گردید، دختر پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و حضرت خدیجه بود. پس از این نام گذاری، نام رقیه به عنوان یکی از نام های خوب و زینت بخش اسلامی درآمد.

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نیز یکی از دخترانش را به همین اسم نامید که این دختر بعدها به ازدواج حضرت مسلم بن عقیل (علیه السلام) درآمد. این روند ادامه یافت تا آن جا که برخی دختران امامان دیگر مانند امام حسن مجتبی (علیه السلام)،۸ امام حسین (علیه السلام) و دو تن از دختران امام کاظم (علیه السلام) نیز رقیه نامیده شدند. گفتنی است، برای جلوگیری از اشتباه، آن دو را رقیه و رقیه صغری می نامیدند.۹

خاستگاه تربیتی

حضرت رقیه (علیهاالسلام) در خانواده ای پرورش یافت که پدر، مادر و فرزندان آن، همگی به عالی ترین فضیلت های اخلاقی و پارسایی آراسته بودند. افزون بر آن، فضای دل انگیز شهر پیامبر (صلی الله علیه وآله) که شمیم روح فزای رسول خدا (صلی الله علیه وآله)، علی (علیه السلام) و فاطمه (علیه السلام) هنوز در آن جاری بود و مشام جان را نوازش می داد، در پرورش او نقشی بزرگ داشت. او در خانواده ای رشد یافت که همگی سیراب از زلال معرفت امام حسین (علیه السلام) بودند؛ خانواده ای که از بزرگ ترین اسطوره های علم و ادب و معرفت و ایثار مانند زینب کبری (علیهاالسلام)، اباالفضل العباس (علیه السلام)، علی بن الحسین (علیه السلام)، علی اکبر (علیه السلام) و… تشکیل شده بود.

حضرت رقیه (علیهاالسلام) در مدت عمر کوتاه خود در دامان این بزرگواران، به ویژه پدر گرامی اش امام حسین (علیه السلام) پرورش یافت و با وجود همان سن کم، به عنوان یکی از زیباترین اسطوره های ایثار و مقاومت در تاریخ معرفی گردید.

دیگر دختران امام حسین (علیه السلام)

در مورد تعداد فرزندان دختر امام حسین (علیه السلام) در میان تاریخ نویسان، اختلاف نظر وجود دارد. بیشتر آنان دو دختر به نام های سکینه و فاطمه برای حضرت ذکر کرده اند و برخی دیگر تعداد دختران حضرت را تا هشت نفر نیز برشمرده اند. در این جا برخی از دیدگاه ها را بیان می کنیم.

۱٫ علامه ابن شهر آشوب و محمد بن جریر طبری که از تاریخ نویسان بزرگ اسلام هستند، از سه دختر به نام های سکینه، فاطمه و زینب نام برده اند.۱۰

۲٫ میرزا حبیب اللّه کاشانی، شمار پسران حضرت را سیزده تن به نام های علی اکبر، علی اوسط، علی اصغر، محمد، جعفر، قاسم، عبداللّه ، محسن، ابراهیم، حمزه، عمر، زید و عمران دانسته است و تعداد دختران حضرت را هشت نفر می داند؛ به نام های فاطمه کبری، فاطمه صغری، زبیده، زینب، سکینه، ام کلثوم، صفیه و دختری که در شام از دنیا می رود و نامی از او به میان نمی آورد. او بر این باور است که این چند گانگی تنها در اسم آن ها بوده و بیشتر آنان در مسمّی شریک اند؛ زیرا امام حسین (علیه السلام) در تاریخ به کمی فرزند معروف بوده اند. پس ممکن است بعضی از اولاد ایشان دو اسم داشته باشند یا حتی نام نوه های ایشان نیز در ردیف فرزندان شان قرار گرفته باشد و یا به دلیل سرپرستی بعضی یتیمان بنی هاشم مانند فرزندان امام مجتبی (علیه السلام) به اشتباه، نام آنان نیز در شمار فرزندان ایشان دانسته شده باشد.۱۱

۳٫ علی بن عیسی اربلی، نویسنده کتاب معروف کشف الغمّة فی معرفة الائمة، می نویسد: امام حسین (علیه السلام) شش پسر و چهار دختر داشت. با این حال، او هنگام برشمردن دختران حضرت، نام سه نفر ـ زینب، سکینه و فاطمه ـ را می برد و از نفر چهارم سخنی به میان نمی آورد ۱۲ که احتمال دارد چهارمین آن ها، حضرت رقیه (علیهاالسلام) باشد.

۴٫ علامه حایری، در کتاب معالی السبطین، می نویسد: برخی مانند محمد بن طلحه شافعی (از عالمان اهل تسنن) می نویسند: امام حسین (علیه السلام) ده فرزند داشته که عبارت بوده اند از: شش پسر و چهار دختر. سپس می افزاید: دختران او عبارت اند از: سکینه، فاطمه صغری، فاطمه کبری، و رقیه (علیهاالسلام). آنگاه در مورد رقیه (علیهاالسلام) می نویسد: رقیه (علیهاالسلام) پنج یا هفت سال داشت و در شام درگذشت که مادرش، شاه زنان، دختر یزدگرد است.۱۳

به همین اندک بسنده می کنیم و تحقیق بیشتر در این زمینه را به فصل های آینده موکول می کنیم.

پژوهشی در دیدگاه های تاریخی در مورد حضرت رقیه (علیهاالسلام)

در بعضی کتاب های تاریخی، نام حضرت رقیه (علیهاالسلام) آمده، ولی در بسیاری از آن ها نامی از ایشان برده نشده است. این احتمال وجود دارد که تشابه اسمی میان فرزندان امام حسین (علیه السلام)، سبب پیش آمدن این مسأله شده باشد. هم چنان که بعضی از کتاب ها به این مسأله اذعان دارند و بنابر نقل آن ها، حضرت رقیه (علیهاالسلام) همان فاطمه صغری (علیهاالسلام) است. در چگونگی درگذشت ایشان نیز اختلاف نظر وجود دارد که در این جا به این دو مسأله خواهیم پرداخت.

طرح بحث

برای روشن شدن این مطلب، بحث را با طرح یک پرسش بنیادین و بسیار مشهور آغاز می کنیم که: آیا نبودن نام حضرت رقیه (علیهاالسلام) در شمار فرزندان امام حسین (علیه السلام) در کتاب های معتبری چون ارشاد مفید، اعلام الوری، کشف الغمة و دلائل الامامة، بر نبودن چنین شخصیتی در تاریخ دلالت دارد؟

با بیان چند مقدمه، پاسخ این پرسش به خوبی روشن می شود:

۱٫ در دوره زندگانی ائمه اطهار (علیهم السلام) و در صدر اسلام مسائلی مانند کمبود امکانات نگارشی، اختناق شدید حکمرانان اموی، کم توجهی به ثبت و ضبط جزئیات رویدادها، فشار حکومت بر سیره نویسان، جانب داری ها و… سبب بروز بعضی اختلافات در نقل مطالب تاریخی می شده است.

۲٫ در اثر تاخت و تازها و وجود بربریت و دانش ستیزی بعضی حکمرانان، بسیاری از منابع ارزشمند از میان رفته است. به همین دلیل، این گمان تقویت می شود که چه بسا بسیاری از این اسناد و منابع معتبر، در جریان این درگیری ها، از بین رفته و به دست ما نرسیده است.

۳٫ تعدد فرزندان، تشابه اسمی و به ویژه سرگذشت های شبیه در مورد شخصیت های گوناگون تاریخی و گاه وجود ابهام در گذشته ها و پیشینه زندگی افراد، امر را بر تاریخ نویسان مشتبه کرده است. همان گونه که این مسأله در مورد دیگر شخصیت های تاریخی ـ حتی در جریان قیام عاشورا ـ نیز به چشم می خورد.

۴ـ همان گونه که پیش تر گفته شد، امام حسین (علیه السلام) به دلیل شدت علاقه به پدر بزرگوار و مادر گرامی شان، نام همه فرزندان خود را فاطمه و علی می گذاشتند. این امر خود منشأ بسیاری از سهوِ قلم ها در نگاشتن شرح حال زندگانی فرزندانِ امام حسین (علیه السلام) گردیده است. قراین و شواهدی نیز در دست است که رقیه (علیهاالسلام) را فاطمه صغیره می خوانده اند. احتمال دارد همین موضوع سبب غفلت از نام اصلی ایشان شده باشد.۱۴

بنابراین، نیامدن نام حضرت رقیه (علیهاالسلام)، در کتاب های تاریخی، اگر چه شک در وجود تاریخی او را بسیار تقویت می کند، اما هرگز دلیل بر نبودن چنین شخصیتی در تاریخ نیست. افزون بر آن، مهم ترین دلیلِ فراموشی یا کم رنگ شدن حضور این شخصیت، زندگانی کوتاه ایشان است که سبب شده ردّ کمتری از ایشان در تاریخ به چشم بخورد. در مورد حضرت علی اصغر (علیه السلام) نیز به جرأت می توان گفت: اگر شهادت او بحبوحه نبرد و وجود شاهدان بسیار بر این جریان نبود، نامی از حضرت علی اصغر (علیه السلام) نیز امروز در بین کتاب های معتبر شیعه به چشم نمی خورد؛ زیرا تاریخ نویسی فنی است که با جمع آوری اقوال سر و کار دارد که بسیاری از آن ها شاهد عینی نداشته و به صورت نقل قول گرد هم آمده است. تنها موضوعی که در آن مورد بحث و بررسی قرار می گیرد، درستی و یا نادرستی آن از حیث ثقه بودن راوی است که البته این موضوع فقط در تاریخ اسلام وجود دارد. اما به عنوان نمونه، در بحث حدیث، معرفه ها و مشخصه های دیگری نیز برای سنجش درستی اخبار، موجود می باشد که خبر را با تعادل و نیز تراجیح، علاج معارضه و تزاحم، بررسی دلالت و عملیات های دیگر مورد بررسی قرار می دهند.

افزون بر مطالب بالا، دو شاهد قوی نیز بر اثبات وجود ایشان در تاریخ ذکر شده است. ابتدا گفتگویی که بین امام و اهل حرم در آخرین لحظات نبرد حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) هنگام مواجهه با شمر، رخ می دهد. امام رو به خیام کرده و فرمودند: «اَلا یا زِینَب، یا سُکَینَة! یا وَلَدی! مَن ذَا یَکُونُ لَکُم بَعدِی؟ اَلا یا رُقَیَّه وَ یا اُمِّ کُلثُومِ! اَنتم وَدِیعَةُ رَبِّی، اَلیَومَ قَد قَرَبَ الوَعدُ»؛ ای زینب، ای سکینه! ای فرزندانم! چه کسی پس از من برای شما باقی می ماند؟ ای رقیه و ای ام کلثوم! شما امانت های خدا بودید نزد من، اکنون لحظه میعاد من فرارسیده است.۱۵

هم چنین در سخنی که امام برای آرام کردن خواهر، همسر و فرزندانش به آنان می فرماید، آمده است: «یا اُختَاه، یا اُم کُلثُوم وَ اَنتِ یا زَینَب وَ اَنتِ یا رُقَیّه وَ اَنتِ یا فاطِمَه و اَنتِ یا رُباب! اُنظُرنَ اِذا أنَا قُتِلتُ فَلا تَشقَقنَ عَلَیَّ جَیباً وَ لا تَخمُشنَ عَلَیَّ وَجهاً وَ لا تَقُلنَ عَلیَّ هِجراً»؛ خواهرم ،ام کلثوم و تو ای زینب! تو ای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر دارید [و به یاد داشته باشید] هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید.۱۶

در مورد تشابه اسمی رقیه (علیهاالسلام) و فاطمه صغیره به یک جریان تاریخی اشاره می کنیم. مسلم گچ کار از اهالی کوفه می گوید: «وقتی اهل بیت (علیهم السلام) را وارد کوفه کردند، نیزه داران، سرهای مقدس شهیدان را جلوی محمل زینب (علیهاالسلام) می بردند. حضرت با دیدن آن سرها، از شدت ناراحتی، سرش را به چوبه محمل کوبید و با سوز و گداز شعری را با این مضامین سرود:

ای هلال من که چون بدر کامل شدی و در خسوف فرورفتی! ای پاره دلم! گمان نمی کردم روزی مصیبت تو را ببینم. برادر! با فاطمه خردسال و صغیرت، سخن بگو که نزدیک است دلش از غصه آب شود. چرا این قدر با ما نامهربان شده ای؟ برادرجان! چقدر برای این دختر کوچکت سخت است که پدرش را صدا بزند، ولی او جوابش را ندهد.»۱۷

حضرت زینب (علیهاالسلام) در این شعر از رقیه (علیهاالسلام) به فاطمه صغیره یاد می کند و این مسأله را روشن می کند که فاطمه صغیره که در بعضی از کتاب ها از او یاد شده، همان دختر خردسالی است که در خرابه شام جان داده است.

در این جا برای روشن شدن بیشتر مسأله، گفتار کتاب های تاریخی و دیدگاه های اندیشمندان اسلامی را بررسی می کنیم.

کامل بهائی

قدیمی ترین کتابی که از حضرت رقیه (علیهاالسلام) به عنوان دختر امام حسین (علیه السلام) یاد کرده است و شهادت او را در خرابه شام می داند، همین کتاب است. این کتاب، اثر عالم بزرگوار، شیخ عمادالدین الحسن بن علی بن محمد طبری امامی است که به امر وزیر بهاءالدین، حاکم اصفهان در روزگار سلطنت هلاکوخان، نوشته شده است. به ظاهر، نام گذاری آن به کامل بهائی از آن روست که به امر بهاءالدین نگاشته شده است.

این کتاب در سال ۶۷۵ هجری قمری تألیف شده و به دلیل قدمت زیادی که دارد، از ارزش ویژه ای برخوردار است؛ زیرا به جهت نزدیک بودن تألیف یا رویدادهای نگاشته شده ـ به نسبت منابع موجود در این راستا ـ حایز اهمیت است و منبعی ممتاز به شمار می رود و دستمایه تحقیقات بعدی بسیار در این زمینه قرار می گرفته است. شیخ عباس قمی در نفس المهموم و منتهی الامال، ماجرای شهادت حضرت رقیه (علیهاالسلام) را از آن کتاب نقل می کند. هم چنین بسیاری از عالمان بزرگوار مطالب این کتاب را مورد تأیید، و به آن استناد کرده اند. این نگارنده، کتاب دیگری به نام بشارة المصطفی (صلی الله علیه وآله) لشیعة المرتضی (علیه السلام) دارد که در این کتاب نیز به برخی رویدادهای پس از واقعه عاشورا اشاره شده است. اولین منبعی که در آن تصریح شده که اسیران کربلا در اربعین اول، بر سر مزار شهدای کربلا نیامده اند، همین کتاب می باشد. او جریانی را از عطیه ۱۸ دوست جابربن عبدالله انصاری نقل می کند که به اتفاق هم بر سر مزار اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و شهیدان کربلا حاضر شده، اولین زائرین قبر او در نخستین اربعین حسینی می گردند. اما نگارنده سخنی از ملاقات جابر با اسیران کربلا به میان نمی آورد و بر خلاف آنچه در برخی مقتل ها نگاشته شده، هیچ ملاقاتی در این روز بین او و اسیران کربلا صورت نمی گیرد.۱۹ این موضوع نیز نقطه عطف دیگری در امتیاز و برتری این کتاب می باشد.

اللهوف

یکی دیگر از کتاب های کهن که در این زمینه مطالبی نقل نموده، کتاب اللهوف از سیدبن طاووس است. باید دانست احاطه ایشان به متون حدیثی و تاریخی اسلام و شیعه، ممتاز و چشم گیر است. وی می نویسد: «شب عاشورا که حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) اشعاری در بی وفایی دنیا می خواند، حضرت زینب (علیهاالسلام) سخنان ایشان را شنید و گریست. امام (علیه السلام) او را به صبر دعوت کرد و فرمود: «خواهرم، ام کلثوم و تو ای زینب! تو ای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر دارید [و به یاد داشته باشید] هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید [و خویشتن دار باشید].»۲۰

بنابر نقل ایشان، نام حضرت رقیه (علیهاالسلام) بارها بر زبان امام حسین (علیه السلام) جاری شده است. این مطلب در مقتل ابومخنف نیز هست که حضرت پس از شهادت علی اصغر (علیه السلام)، فریاد برآورد: «ای ام کلثوم، ای سکینه، ای رقیه، ای عاتکه و ای زینب! ای اهل بیت من! خدانگهدار؛ من نیز رفتم». این مطلب را سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی (وفات: ۱۲۹۴ ه .ق) در کتاب ینابیع المودة از مقتل ابومخنف نقل می کند.۲۱

المنتخب للطُریحی

این کتاب را شیخ فخرالدین طیحی نجفی (وفات: ۱۰۸۵ ه .ق) نوشته است. این کتاب در دو جلد تنظیم شده و هر یک از مجلدات آن حاوی ده مجلس پیرامون سوگواری حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) و روایاتی شامل پاداش سوگواری بر آن امام و نیز مشتمل بر اخباری در گستره رویدادهای روز عاشورا و رویدادهای پس از آن می باشد. اگر چه نگارنده این کتاب از متأخرین بوده و در عصر صفوی زیسته، اما روایات و موضوعات خوبی را در کتاب خود جمع آوری و تنظیم کرده است. وی سن حضرت رقیه (علیهاالسلام) را سه سال بیان نموده است. پس از او، فاضل دربندی (وفات: ۱۲۸۶ ه.ق) که آثاری هم چون اسرار الشهادة و خزائن دارد، مطالبی را از منتخب طریحی نقل کرده است. بعدها سید محمد علی شاه عبدالعظیمی (وفات: ۱۳۳۴ ه .ق) در کتاب شریف الایقاد، مطالبی را از آن کتاب بیان کرده است.۲۲ هم چنین علامه حایری (وفات ۱۳۸۴ ه .ق) نیز در کتاب معالی السبطین از کتاب منتخب طریحی بهره برده است.

الدروس البهیة

علامه سید حسن لواسانی (وفات: ۱۴۰۰ ه . ق) در کتاب الدروس البهیة فی مجمل احوال الرسول و العتره النبویة می نویسد:

یکی از دختران امام حسین (علیه السلام) به نام رقیه (علیهاالسلام)، از اندوه بسیار و گرما و سرمای شدید و گرسنگی، در خرابه شام از دنیا رفت و در همان جا به خاک سپرده شد .قبرش در آن جا معروف و زیارت گاه است.۲۳

دیگر کتاب هایی که در این زمینه سخنی دارند، مستقیم یا غیرمستقیم از همین منابع نقل کرده اند. در این جا به بررسی دیدگاه های برخی اندیشمندان اسلامی در این باره می پردازیم.

دیدگاه آیت الله العظمی گلپایگانی (ره)

از آیت الله العظمی سید محمد رضا گلپایگانی (ره) در مورد حضرت رقیه (علیهاالسلام) و مرقد ایشان در دمشق و هم چنین داستان تعمیر قبر حضرت که به دستور خود ایشان، به وسیله رویای صادقه ای انجام گرفت، پرسیدند. ایشان فرمود:

این گونه مطالب که نقل شده است، هیچ گونه محال بودنی از نظر عقلی ندارد؛ لکن از اموری که اعتقاد به آن لازم و واجب باشد، نیست.۲۴

پی نوشت ها:

۱ـ الاربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، تهران، کتاب فروشی اسلامیه، بی تا، ج۲، ص۲۱۶ ؛ الطبرسی، ابوعلی فضل بن الحسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، بیروت، دار المعرفة، ۱۳۹۹ ه .ق، ص۲۵۱٫

۲ـ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، تهران، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۷۸ ه . ش، ج۲، ص۲۰۰، اعلام الوری، ص۲۵۱٫

۳ـ حایری، محمد مهدی، معالی السبطین، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۳ ه . ش، ج۲، ص۲۱۴٫

۴ـ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۶ ه . ق، ج۵، ص۲۹۳٫

۵ـ نظری منفرد، علی، قصه کربلا، قم، انتشارات سرور، ۱۳۷۹ ه . ش، پاورقی ص۵۱۸٫

۶ـ ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴ ه . ق، ج۴۴، ص۲۱۰٫

۷ـ همان، ج۱۵، ص۳۹٫

۸ـ الارشاد، ج۲، ص۲۲٫

۹ـ همان، ص۳۴۳٫

۱۰ـ ابن شهر آشوب، ابوجعفرمحمدبن علی، مناقب آل ابی طالب، بیروت، دار الاضواء، بی تا، ج۴، ص۷۷٫

۱۱ـ تذکرة الشهداء، میرزاحبیب اللّه کاشانی، ص۱۹۳٫

۱۲ـ کشف الغمة، ج۲، ص۲۱۴٫

۱۳ـ معالی السبطین، ملاّمحمدمهدی حایری مازندرانی، ج۲، ص۲۱۴٫

۱۴ـ محمدی اشتهاردی، محمد، سرگذشت جان سوز حضرت رقیه (علیهاالسلام)، تهران، انتشارات مطهر، ۱۳۸۰ ه . ش، ص ۱۲٫

۱۵ـ جمعی از نویسندگان، موسوعة کلمات الامام الحسین (علیه السلام)، قم، دارالمعروف، چاپ اول، ۱۳۷۳ ه . ش، ص ۵۱۱٫

۱۶ ـ ابن طاووس، ابوالقاسم ابوالحسن بن سعدالدین، اللهوف علی قتلی الطفوف، قم، انتشارات اسوه، چاپ اول، ۱۴۱۴ ه . ق، ص ۱۴۱؛ اعلام الوری، ص ۲۳۶،(با اندکی تغییر).

۱۷ـ قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، تهران، مکتبة الاسلامیة، ۱۳۶۸ ه . ق، ص ۲۵۲؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۱۵٫

۱۸ـ در گفتار برخی ذاکران و واعظان مشهور است که عطیه غلام جابربن عبدالله انصاری بوده، در حالی که این مطلب تحریف تاریخ است. عطیه عوفی از رجال کوفه و از اصحاب امیرالمؤمنین (علیه السلام) بوده و حتی نام گذاری او نیز هنگام تولدش توسط امام علی (علیه السلام) صورت گرفته است. او پنج امام را درک نموده و در زمان امام باقر (علیه السلام) از دنیا رفت (ر.ک: التستری، محمد تقی، قاموس الرجال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، چاپ

( رجانیوز)

 

 

 





مهدی شناسی

 مکان های خاص یاد کردن امام زمان (عج)

حقوق امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

معرفت به مقام والای حضرت

باید قبل از قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف او را شناخت و از او پیروی کرد. امام صادق علیه السلام فرموده است: <رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خوشا به سعادت کسی که مهدی ما را قبل از قیامش بشناسد و به او اقتدا کند. دوست او را دوست بدارد و از دشمن او بیزاری بجوید و امامان قبل از او را نیز ولی و سرپرست خود بشناسد. این چنین افرادی دوستان من هستند و دوستی و مهر مرا به خود جلب کرده اند و گرامی ترین امت نزد من به شمار می آیند>.1 امامان، همه از یک نور و یک ریشه اند و همه معلمان قرآن و اسلام اند. باید به همه آن بزرگواران معتقد بود و معرفت واقعی، همین است که در برابر اوامر آن ها تسلیم باشیم، به فرمان های آن ها عمل کنیم و ایشان را الگوی خود قرار دهیم. اهمیت شناخت امام تا بدان جاست که امام صادق علیه السلام فرمود: <هر کس شبی را صبح کند، در حالی که امام زمانش را نشناسد؛ به مرگ جاهلیت می میرد>.2

پیروی

اطاعت، اساس نزدیکی و قرب است؛ چه در مورد خداوند و چه در خصوص پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام. اطاعت آگاهانه به این است که فرد در برابر اوامر و فرمان های خدا و پیشوایان دینی، تسلیم محض باشد. تا معرفت و شناخت حاصل نشود، محبت و عشقی نخواهد بود و بر اساس عشق و محبت است که اطاعت و فرمانبرداری مطرح می شود. اطاعت به همراه معرفت و محبت، انسان را در برابر ولی معصوم تسلیم می کند. امام صادق علیه السلام فرموده است: <ما، اساس هر خوبی و خیری هستیم و هر چه نیکی است، از ماست. دشمنان ما هم، ریشه و اصل هر شر و بدی هستند و هر چه پلیدی و زشتی است، از شاخه های شجره خبیثه آن هاست. دروغ گفته است کسی که می پندارد با ماست، در حالی که به گواهی اعمال زشتش به فروع غیر ما وابسته است و از پیوند خوردگان به درخت ناپاک دشمنان ما شمرده می شود>.3

زمان های خاص یاد کردن حضرت

بعضی از زمان ها، پیوستگی ویژه ای با حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف دارد و این خود سبب می شود دوستداران حضرت، در بزرگداشت این زمان ها بکوشند و در تکریم آن کوتاهی نکنند. از جمله این ها، شب نیمه شعبان، سالروز ولادت پر سعادت آن حضرت است. این شب، شب رحمت و نزول برکات آسمانی و همچون شب های قدر، احیا داشتن آن مستحب است. شب و روز جمعه، از دیگر زمان هایی است که باید علاقه مندان به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در این زمان مبارک، یاد آن حضرت را گرامی بدارند. در این روز، زیارت آن حضرت و دعا برای تعجیل فرج او مستحب است؛ زیرا براساس برخی روایات و زیارات، امید ظهور آن حضرت در روز جمعه، بیش از دیگر روزهاست.4 چنان که از زیارت حضرت در روز جمعه برمی آید، در این روز افزون بر یاد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، باید در انتظار فرج بوده و صبح با امید ظهور ولی امر و دیدار امام سر از خواب برداشت.

 امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در توقیعی فرمود: <هر کس تقوای پروردگارش را پیشه کند و از آنچه به عنوان حق شرعیه ـ خمس و زکات ـ برعهده دارد به مستحقانش بپردازد، از فتنه های باطل کننده دین و دنیا در امان خواهد بود>
مکان های خاص یاد کردن حضرت

همان گونه که دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در زمان های مخصوص تأکید شده، در مکان های معیّنی نیز این مسئله، مورد تأکید پیشوایان دینی قرار گرفته است. حرم مطهر امام عسکری، امام هادی و مادر حضرت ولی عصر علیهم السلام در شهر سامراء، از جمله این مکان هاست. سرداب مقدس سامراء، که غیبت کبری از آنجا آغاز شده است، نیز از دیگر مکان های مقدس و محترمی است که عاشقان امام بدان تبرک می جویند. مسجد مقدس جمکران، یکی دیگر از مکان های مقدس و منسوب به امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و بسیار مورد توجه مردم مسلمان ایران و دیگر عاشقان حضرت است که در آنجا با توسل و دعا و مناجات به درگاه خداوند تمسک می جویند.

ادای حقوق مالی

از جمله حقوق امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، حقوق مالی آن حضرت است که بر عهده صاحبان ثروت و مکنت قرار دارد؛ حقی که از جمله فروع دین نیز شمرده شده است. هر فرد باید برای خود حساب مالی سالیانه داشته باشد و در پایان هر سال، به حساب مالش برسد و اگر مازاد بر مخارج زندگی خود داشت، خمس یعنی یک پنجم آن را به دست نایبان عام آن حضرت رسانده یا با اجازه و اذن نواب عام به مصرف برساند. امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در توقیعی فرمود: <هر کس تقوای پروردگارش را پیشه کند و از آنچه به عنوان حق شرعیه ـ خمس و زکات ـ برعهده دارد به مستحقانش بپردازد، از فتنه های باطل کننده دین و دنیا در امان خواهد بود>.5 امام عجل الله تعالی فرجه الشریف در توقیعی دیگر فرموده است: <و اما اموالتان (خمس و زکات) را قبول نمی کنیم، مگر برای اینکه شما را پاک و تزکیه کنیم>.6 ژرف اندیشی در سخنان امام، فلسفه پرداخت خمس و زکات را روشن می کند.

احترام به منسوبان به حضرت

از جمله حقوق امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف این است که کسانی را که منتسب به آن حضرت هستند، محترم شمرده و به خاطر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برای آن ها احترام خاصی در نظر گرفت؛ حال آن شخص، به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نسبت جسمانی داشته باشد، مانند سادات یا نسبت روحانی مانند عالمان، مجتهدان و فقیهان که نمایندگان امام هستند یا طلاب علوم دینی که سربازان آن حضرت به شمار می آیند و یا مؤمنانی که همواره یاد ایشان را در بین مردم زنده نگه می دارند. احترام به تمامی این افراد، احترام به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. همان گونه که اطاعت از امام، حقی است که مردمان هر زمان بایستی در رعایت آن بکوشند. پیروی از نایب امام نیز از جمله حقوق امام شمرده می شود که لازم است در رعایت و اجرای آن کوشش شود؛ چنان که امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، خود، شیعیان را به این امر توصیه کرده اند.

پایگاه اینترنتی پرشین وی

 





مهدی شناسی

 

على بن هلال از پدرش روايت نموده كه گفت در مرض پيامبر (ص) ، حضورش شرفياب شدم ، ديدم فاطمه (س) در بالين پدرش نشسته و اشك مى ريزد چون صداى گريه اش بلند شد، پيامبر سر برداشت و فرمود:

فاطمه جان ! چرا گريه مى كنى ؟

عرض كرد: مى ترسم بعد ازشما احترام ما از دست برود ؟

فرمود : عزيزم ، مگر نمى دانى كه خداوند به اعل زمين نگاه كرد و پدرت را از ميان آنان برگزيد، سپس نظر كرد و شوهرت را انتخاب كرد، و به من وحى فرمود كه تو را به او تزويج كنم ؟

دخترم ! ما اهل بيتى هستيم كه خداوند عزوجل هفت فضيلت به ما عطا فرموده كه به هيچ كس قبل و بعد ازما عطا نفرموده است، و آن اين كه :

من خاتم پيامبران نزد خدا و بهترين آنها و محبوبترين بندگان مى باشم و با اين امتيازات پدر تو مى باشم، جانشين من بهترين جانشينان پيغمبران و محبوبترين آنها نزد خداست، و او شوهر تو است شهيد ما بهترين شهداء و محبوبترين آنان نزد خداوند است و او حمزه بن عبدالمطلب عموى پدر و شوهرت مى باشد، جعفربن ابيطالب كه با دو بال در بهشت با فرشتگان پرواز مى كند پسر عموى پدرت و برادر شوهرت از ما است ، در سبط اين امت كه حسن و حسين دو فرزند تو و دو آقاى اهل بهشت مى باشند از ماست، و به خدا قسم كه پدرشان افضل از آنهاست.

يا فاطمة و الذى بعثنى بالحق ان منهما مهدى هذه الامة اذا صارت الدنيا هرجاً و مرجاًًً و تظاهرت الفتن و انقطعت السبل و اغار بعضهم على بعض فلا كبير يرحم صغيراً و لا صغير يوقر كبيراً فيبعث الله عند ذلك منهما من يفتح حصون الضالة و قلوباً غلفاً يوم بالدين فى آخر الزمان كما قمت به فى آخر الزمان و يملاء الارض عدلاً كما ملئت جوراً .

اى فاطمه ! به خداوندى كه مرا به راستى برانگيخته ، مهدى اين امت نيز از ايشان مى باشد، موقعى كه دنيا هرج و مرج شود و آشوبها پديد آيد و راهها مسدود گردد و اموال يكديگر را به غارت برند، نه بزرگتر به كوچكتر رحم كند و نه كوچكتر احترام بزرگتر را نگاه دارد، خداوند كسى را برانگيزد كه قلعه هاى ضلالت و دلهاى قفل زده را بگشايد و اساس دين را در آخر الزمان استوار سازد، چنان كه من در آخر الزمان پايدار گردم و زمين را پراز عدل نمايد چنان كه از ظلم پر شده باشد....





عمومی

آیا میدانستید که تـنها در طول زمانی که این جمله را می خوانید در حدود ۵۰ هزار سلول بدنتان میمیرد و سلول های جدید جایگزین آن می شود ؟

آیا میدانستید که در طـول یـک ساعت قلب شما آنقدر سخت کار می کند کـه مــی تـــوانــد انرژی حمل یک جسم یک تنی به اندازه یک کیلومتر از سطح زمین را تامین کند ؟

آیا میدانستید که اولین دوقلوهای آزمایشگاهی اولین بار در سال ۱۹۸۱ به دنیا آمدند ؟

آیا میدانستید که اگر سلول های موجود بر روی پوست بدن انسان را به دنبال هم بچینیم، طول آن به ۴۵ مایل خواهد رسید ؟

آیا میدانستید که در طول یک سال، قلب یک انسان عادی ۴۰ میلیون بار می تپد ؟

آیا میدانستید که بیشتر انسانها در یک دقیقه ۲۵ مرتبه پلک می زنند و بطور میانگین هر انسان سالانه بیش از ۱۳ میلیون مرتبه پلک می زند ؟

آیا میدانستید که معده شما باید هر دو هفته یکبار ماده مخاطی جدید ترشح کند در غیر اینصورت خودش را هضم خواهد کرد ؟

آیا میدانستید که شش سمت چپ کوچکتر از شش سمت راست است تا فضایی برای قلب ایجاد شود ؟

آیا میدانستید که جراحی چشم یکی از پیشرفت های چشمگیر در طب باستان به شمار می رود ؟

آیا میدانستید که عطسه در هنگام خارج شدن از دهان، سرعتی بالغ بر ۱۰۰ مایل بر ساعت دارد ؟

آیا میدانستید که اگر بدن شما خشک و یخ زده شود ۱۰% به وزن آن اضافه خواهد شد که این مقدار وزن اضافی را مایکرو ارگانیسم هایی که بر روی بدن قرار دارند، تشکیل می دهند ؟

آیا میدانستید که براساس آمارهای اخیرسازمان جهانی سلامتی، روزانه در حدود ۱۰۰ میلیون فعالیت جنسی رخ میدهد؟

آیا میدانستید که زمانیکه گوشت و شیر را با هم می خورید، بدن به هیچ وجه کلسیم شیر را جذب نمی کند و بهتر است میان مصرف گوشت و شیر حداقل ۲ ساعت فاصله باشد ؟

آیا میدانستید که هر انسان در حدود نیم ساعت یک تک سلولی بوده است ؟

آیا میدانستید که ما یک داروخانه کامل در بدن خود داریم و می توانیم هر دارویی را در بدن خود تولید کنیم ؟

آیا میدانستید که طول قد هر انسان سالم برابر هشت وجب دست خود اوست ؟

آیا میدانستید که محـقـقان اخیـراً بـه ایـن نتیجه رسیده اند که کلیه انسان ۵۰۰ عملکرد متفاوت دارد ؟

آیا میدانستید که ساختمان عملکرد دست وال، سگ، پرندگان (بال ها) و انسان دقیقاً مشابه است ؟

آیا میدانستید که سریع ترین عضله بدن انسان زبان اوست ؟

آیا میدانستید که شبکه چشم ۱۳۵ میلیون سلول احساس دارد که مسئولیت گرفتن تصاویر و تشخیص رنگها را بر عهده دارد ؟

آیا میدانستید که چشم انسان حدود ۱۳۵ میلیون سلول بینایی دارد که معادل یک دوربین ۱۳۵ مگاپیکسل عمل می کند ؟

آیا میدانستید که چشم سالم انسان میتواند ده میلیون رنگ را مختلف را ببیند و آنها را از یکدیگر تمیز دهد ؟

آیا میدانستید که گوش و بینی شما در تمام طول عمر به رشد خود ادامه می دهند ؟

آیا میدانستید که چشم‌های ما از بدو تولد همین اندازه بوده‌اند، اما رشد گوش و بینی ما هیچ‌وقت متوقف نمی‌شوند ؟

آیا میدانستید که دندان تنها بخش از بدن انسان است که ترمیم نمی شود ؟

آیا میدانستید که شواهد نشان داده است که انسان از هفتاد هزار سال پیش لباس بر تن می کرده است ؟

آیا میدانستید که عمر مفید انسانها در کف دستشان اینگونه (۸۱ – ۱۸ = ۶۳) نوشته شده است ؟

آیا میدانستید که ضریب هوشی انسان های معمولی بین ۸۵ تا ۱۰۵ است ؟

آیا میدانستید که هر تار موی انسان میتواند تا وزن ۱۰۰ گرم رشد کند ؟

آیا میدانستید که یک انسان نهایتا میتواند با سرعت ۳۵ کیلومتر در ساعت بدود ؟

آیا میدانستید که کالبد شکافی انسانهای جدید بسیار بیشتر از انسانهای قدیمی طول میکشد ؟

آیا میدانستید که انسان با خوردن ۲۰ نیش از زنبور عسل در آن واحد خواهد مرد ؟

آیا میدانستید که هر انسان میتواند ۱ دقیقه نفس خود را حبس کند و رکوردش در جهان ۸۵ دقیقه است ؟

آیا میدانستید که وزن اسکلت انسان بالغ ۱۳ تا ۱۵ کیلوگرم است ؟

آیا میدانستید که انسان اولیه (ناندرتال ها) و اجداد اولیه انسان هر دو در یک زمان در اروپا بودند ؟

آیا میدانستید که یک انسان ۸ ثانیه بعد از قطع گردن هنوز به هوش است ؟

آیا میدانستید که لایه بیرونی پوست انسان هر ۲ هفته یکبار با سلولهای جدید تعویض میشود ؟

آیا میدانستید که انسان ۹ هزار سال پیش از میلاد برای اولین بار به کشاورزی پرداخت ؟

آیا میدانستید که دویست میلیون موجود زنده روی زمین وجود دارد که انسان یکی از آنها است ؟

آیا میدانستید که کبد انسان در ۳۰۰ تا ۵۰۰ روز نو میشود، یعنی اینکه از سلولهای جدیدی برخوردار میشود ؟

آیا میدانستید که تقریبا ۶۵ ٪ وزن انسان را اکسیژن تشکیل میدهد ؟

آیا میدانستید که انسان برای اولین بار در ۱۷۸۳ پرواز را تجربه کرد و توانست ۸ کیلومتر با بالن پرواز کند ؟

آیا میدانستید که جنین انسان بعد از ۱۷ هفته (۴ ماه) می تواند خواب هم ببیند ؟

آیا میدانستید که تنها موجودای که میتواند به پشت بخوابد انسان است ؟

آیا میدانستید که بدن یک انسان در طول عمرش به طور متوسط ۱۳۰۰ لیتر عرق تولید میکند ؟

آیا میدانستید که انسان‌های راست دست به طور میانگین ۹ سال بیش از چپ دست‌ها عمر می‌کنند ؟

آیا میدانستید که کره زمین از ۱۰۲ عنصر بوجود آمده و این ۱۰۲ عنصر در بدن انسان وجود دارد ؟

آیا میدانستید که حس بویایی انسان قادر به دریافت و تشخیص ده هزار بوی متفاوت است ؟

آیا میدانستید که حدود ۱۰ درصد وزن بدن انسان (بدون آب) را باکتریها تشکیل میدهند ؟

آیا میدانستید که از دست دادن تنها ۱% از آب بدن موجب تشنگی میشود ؟

آیا میدانستید که بیشتر سردردهای معمولی از کم نوشیدن آب است ؟

آیا میدانستید که ناخن‌های انگشتان دست، تقریبا چهار برابر ناخن‌های پا رشد می‌کنند ؟

آیا میدانستید که قد انسان تا ۲۰، ۲۵ سالگی و گاها ۴۰ سالگی بلند می‌شود و از چهل سالگی به بعد، قد انسان هر دو سال حدود ۶ میلی‌متر کوتاه می‌شود ؟

آیا میدانستید که دهان انسان روزانه یک لیتر بزاق تولید می‌کند ؟

آیا میدانستید که وزن پوست بدن انسان بالغ بر ۲/۷ کیلوگرم (دو و هفت دهم) است ؟

آیا میدانستید که کمبود خواب، زودتر از کمبود غذا موجب مرگ انسان می‌شود ؟

آیا میدانستید که انسان در سال ۳۰۰۰ قد متوسط ۲ متر و ۱۲۰ سال عمر و پوست قهوه‌ای خواهد داشت ؟

آیا میدانستید که هر چروک ایجاد شده در ابرو نتیجه ۲۰۰۰۰۰ اخم است ؟

آیا میدانستید که عمر پرزهای چشایی انسان از ۷ تا ۱۰ روز است ؟

آیا میدانستید که اندازه قلب هر فرد به اندازه مشت اوست ؟

آیا میدانستید که قلب انسان بطور متوسط ۱۰۰ هزار بار در سال میتپد ؟

آیا میدانستید که قلب انسان هنگام تپیدن میان دو تپش استراحت میکند این یعنی اگر فرد ۷۰ سال عمر کرده باشد قلبش به اندازه ۴۰ سال استراحت کرده است ؟

آیا میدانستید که وزن اسکلت انسان بالغ بر ۱۳ تا ۱۵ کیلوگرم است ؟

آیا میدانستید که انسانهای امروزی بطور متوسط شش سال از عمر را تلویزیون نگاه می کنند و شش سال را هم صرف غذا خوردن میکنند و یک سوم از عمر را هم در خوابند ؟

آیا میدانستید که مغز انسان تنها ۲ درصد از وزن انسان را تشکیل می دهد ولی ۲۵ درصد اکسیژن دریافتی بدن را به تنهایی مصرف می کند ؟

آیا میدانستید که مغز بیشتر انرژی را در بدن مصرف میکنند به همین دلیل هم از سایر نقاط بدن گرمتر است ؟

آیا میدانستید که مغز یک انسان در طول یک روز بیشتر از تمام تلفن های جهان به سلول ها پیام عصبی می فرستد ؟

آیا میدانستید که پیام های عصبی با سرعتی برابر با ۱۷۰ مایل در ساعت به مغز رسیده و از مغز به سلول های عصبی می رسند ؟

آیا میدانستید که مغز در هنگام خواب فعالتر از وقتی است که تلویزیون می بینید ؟

آیا میدانستید که بطور متوسط یک انسان در طول زندگی خود در حدود ۴۴ پوند گرد و خاک را تنفس می‌کند ؟

آیا میدانستید که در تمام انسانهای کره زمین ۹۹۹ % شباهت ژنتیکی وجود دارد ؟

آیا میدانستید که طول رگهای بدن انسان پانصد و شصت هزار کیلومتر است ؟

آیا میدانستید که در یک سانتی متر پوست شما ۱۲ متر عصب و ۴ متر رگ و مویرگ است ؟

آیا میدانستید که در هـر ۳ سانتی متـر از پوست، ۴ هزار بافت عصبی، ۱۳۰۰ سـلول عصبی، ۱۰۰ غده عرق، ۳ میلیون سلول، و ۳۰۰۰ رگ خونی وجود دارد ؟

آیا میدانستید که اگر رگ های خونی موجود در ۵ سانتی متر از پوست را در امتداد هم قرار دهیم، طول آن به ۲۰ فوت می رسد ؟

آیا میدانستید که اگر تمام رگهای خونی را در یک خط بگذاریم تقریبا ۹۷۰۰۰ کیلومتر میشود ؟

آیا میدانستید که بدن انسان پنجاه هزار کیلومتر رشته عصبی دارد ؟

آیا میدانستید که تنها قسمت بدن که خون ندارد قرنیه چشم است ؟

آیا میدانستید که استرس تا ۵ برابر سیستم ایمینی بدن را پایین می آورد ؟

آیا میدانستید که کبد یا جگر تنها عضو داخلی بدن است که اگر با عمل جراحی قسمتی از آن برداشته شود دوباره رشد میکند ؟

آیا میدانستید که اکثر افراد در کمتر از ۷ دقیقه خوابشان می‌برد ؟

آیا میدانستید که آب دریا بهترین ماسک برای صورت انسان است ؟

آیا میدانستید که ورزش کردن در گرما به کاهش اشتها کمک می‌کند ؟

آیا میدانستید که خطر بیماری قلبی و سرطان ریه در افراد غیر سیگاری که در خانه در معرض دود سیگار اطرافیانشان هستند، بیست و پنج درصد بیشتر از دیگران است ؟

آیا میدانستید که بدن ما به طور مداوم خود را ترمیم می کند هر سه ماه یکبار بافت استخوانی به طور کامل تعویض می شود و هر ماه پوست جدید رشد می کند به راحتی می توانیم فرآیند پیری را به تاخیر بیندازیم ؟

آیا میدانستید که بدن یک انسان معمولی به اندازه کافی شامل: سولفور برای کشتن تمام شپش های بدن یک سگ، کربن برای ساخت ۹۰۰ مداد، پتاسیم برای آتش زدن یک توپ فوتبال، چربی برای ساختن ۷ قالب صابون، فسفر برای درست کردن سر ۲۲۰۰ کبریت و آب برای پر کردن ۱۰ تنگ را دارد ؟

آیا میدانستید که پیشانی انسان مرکز دمای انسان است یعنی اگر شما دمای پیشانیتان را تغییر دهید دمای بدنتان هم به همان انداره تغییر میکند این یکی از دلایلی است که وقتی ما می خواهیم ببینیم که آیا تب داریم یا نه دستمان را روی پیشانی میگذاریم ؟

منبع : عصر ایران







گزارش تخلف
بعدی